Skip to main content

anonym گرامی ، ترجمه و

anonym گرامی ، ترجمه و
آ. ائلیار

anonym گرامی ، ترجمه و زبان شناسی دو رشته ی جدا گانه هستند. مترجم می تواند زبان شناس نباشد. و برعکس. در جملات شما دیکسینمک یا دیگسینمک یا دیسگینمک باز به همان معنی که نوشته ام آمده است و معنای دیگری ندارد. «لاپدان توتدو دیکسیندیم= یا "خابدان-خابا" دوتدو دیسکیندیم= یکهو [مرا ]گرفت ، که سخت یکه خوردم. بی خبر مراگرفت که [به شدت] از جا پریدم. و مانند اینها.سو توکیلدی دیسگیندیم= آب که ریخت یکه خوردم. آب که ریخت یکهو از جا پریدم. و مانند اینها. آن حالت احساسی که ما با کلمه دیسکینمک پیدا میکنیم همان حالت را فارسی زبان با یکه خوردن و از جاپریدن پیدا میکند. حالا که موضوع ترجمه مطرح است این نکته را هم بگویم که مشکل همه مترجمان آثار هنری در جهان است. از آنجایی که هر زبان یک زاویه دید مخصوصی به جهان و اشیا و پدیده هاست و از خصلت زیبایی شناسانه ی خاصی بر خوردار است برگرداندن نگاه زیبا شناسانه ی یک

زبان به زبان دیگر «موفقیت» چندانی ندارد. و سخت به هنر مترجم بستگی دارد. گاهاً هم هیچ مترجمی نمی تواند آن نگاه زیبایی شناسی یی را که در یک اثر هنری وجود دارد به حالت زیبایی شناسی زبان دیگر برگرداند. اشعار حافظ یا حیدر بابا را می توان به زبانهای مختلف ترجمه کرد و کرده اند ولی آن «نگاه و احساس» زبایی شناسانه ایکه در آنها هست در زبانهای دیگر قابل فهم نیست، چرا که این نگاه در زبان دیگر وجود ندارد. برابر گذاری نگاه زیبایی شناسانه بسیاربسیار مشکل است و گاهاً هم غیز ممکن است چون آن نگاه در زبان دیگر وجود ندارد. نظیرش هست که کار را بی کیفیت میکند. مثل ترجمه های اشعار حافظ و حیدربابا به زبانهای دیگر.