Skip to main content

هست جانم. « که» را خذف کردی

هست جانم. « که» را خذف کردی
آ. ائلیار

هست جانم. « که» را خذف کردی. مثال: « غرق مطالعه داستان بودم که آب یخ را روی گردنم ریخت، از جا پریدم. » ، آب که ریخت روی گردم یکه خوردم. یا از جا پریدم. آب توسط فاعل نامعلوم ریخته شده. همه اینها هست و بکار میرود.مثال از فرهنگ فارسی که ملاحظه کنی سن حسابا باسیرسان یا ائلیار : « توپ به پنجره خورد از جا پریدم.» یعنی دیکسیندیم. « هم کار به صدای افتادن گوشی از جا پرید» یعنی دیکسیندی. صدایی برخاست از جا پریدم. صدای تیر که بلند شد یکه خوردم. دیسکیندیم.او یکه خورد. او را به اسم خواند یکه خورد. آب یخ که ریخت روی زانویم یکه خوردم. » برای اینکه بدانی هست یا نیست لطف کن به فرهنگ بزرگ سخن از دکتر حسن انوری مراجعه کن و مثالها را هم آنجا میتوانی بیابی.وقتی می نویسی چیزی نیست نمی گویند لازم است منبع نشان دهی. سخن گفتن مالیات دارد. هوایی نیست.