Skip to main content

دوست گرامی، مهدی، نخست آن که

دوست گرامی، مهدی، نخست آن که
تبریزی

دوست گرامی، مهدی، نخست آن که میهن پرستی و دفاع از یک کشور و جنبش های رهائی بخش مردمی و استعمارستیزی و حق خواهی برابر با ناسیونالیست بودن نیست، چنین کارهائی میهن پرستی و دفاع از یک سرزمین در برابر ستمگرانند نه ناسیونالیست بودن! کردارهای کسانی مانند ناپلئون بناپارت، کایزر ویلهلم دوم، آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی، صدام حسین، اسلوبودان میلوشوویچ و ..... کردارهائی ناسیونالیستی هستند اما گردانندگان جنبش های رهائی بخش را نمی توان ناسیونالیست دانست! از سوی دیگر گاهی چاره ای جز جدائی بخشی از خاک یک سرزمین و رهائی مردم آن از بدبختی های گوناگون نیست و این که چرا کسانی در بخش هائی از جهان خواستار جدائی بخشی از خاک یک کشور می شوند در این لینک بررسی شده است http://iranglobal.info/node/16550 درباره بنگلادش اگر همین نوشتار را نیک بخوانید خواهید دید که من پاسخ شما را داده و .....

..... گفته ام که: ( ..... مردم فیلیپین با بیش از صد زبان مادری و گویش های گوناگون سخن می گویند اما هم اکنون در فیلیپین هیچکس با هیچ دستاویزی به ویژه با دستاویزهای ناسیونالیستی که یکی از آنها هم زبان مادری است خواستار جدائی از این کشور نیست .......... در بنگلادش نژادهای گوناگون و زبان های گوناگون یافت می شوند اما همه مردم بنگلادش از هر نژاد و زبانی خواستار جدائی از پاکستان و آسودگی از ستم های رژیم نا کارآمد پاکستان شدند نه برای نژادپرستی و سخن گفتن به این زبان و آن زبان! ..... ) پس همچنان که می بینید زبان انگیزه جدائی بنگلادش از پاکستان نبود و اگر رویدادهای تاریخی را نیک خوانده باشید خواهید دید که برای زبان مادری میلیون ها بنگلادشی (گفته می شود دست کم سه میلیون تن) کشته نشدند! و اگر برای زبان مادری باید در سرزمینی جدائی خواهی رخ می داد این جدائی خواهی باید در فیلیپین که صد زبان گویشور دارند رخ می داد نه در بنگلادش! از اینها گذشته درباره جدائی لیتوانی و لتونی و استونی چه می گوئید؟ و یا درباره جدائی آمریکا از انگلستان که در هر دو کشور زبان کاربردی انگلیسی است چه می گوئید؟ ********** دوست گرامی، مهدی، شما می گوئید: ( ..... چرا این قدر تلاش دارید که با آوردن دائم اسم هیتلر در کنار فعالیت های حق طلبانه فعالین ترک آذربایجانی به عمد جای ظالم و مظلوم را عوض کنید؟ کجای وضعیت این فعالین و ملت مظلوم آذربایجان شبیه هیتلر و حزب نازی است؟! ..... ) دوست گرامی، مهدی، خواهشمندم روشن کنید برای شما شناسه حق طلبی و ظالم و مظلوم چیست؟ در همین نوشتار برای شما نوشته ام که: ( ..... چرا و برای کدام انگیزه و برای رسیدن به کدام سود مردم گرسنه ایران که حتی برای خریدن نان ساده پول ندارند باید برای زبان، زبان کردن ناسیونالیست های زرسالار فرامرزنشین به جان هم بیفتند و همدیگر را بکشند تا ایران تکه پاره شود؟ و در این میان سودی که به مردم گرسنه ایران خواهد رسید چه خواهد بود که باید برای آن همدیگر را لت و پار کنند تا میلیاردرزاده های زرسالار که خوراکی جز بوقلمون سرخ کرده و جوجه کباب و فیله ماهی و خاویار را نمی پسندند سوار هواپیما شده و به ایران بیایند و برای مردم گرسنه فرمانفرمائی کنند؟ برای نمونه به ترک های گرسنه چه سودی خواهد رسید از این که کردها و فارس های گرسنه را بکشند و خودشان نیز کشته شوند و پس از جدائی آذربایجان از ایران دبستان هائی به زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای ناسیونالیست های زرسالار آغاز به کار کنند؟ و چرا باید مردم گرسنه ترک و فارس و کرد و عرب با همدیگر بجنگند و همدیگر را لت و پار کنند تا کسانی که حتی یک بار نیز بیل و کلنگ و داس و چکش به دست نگرفته و کار نکرده اند به فرمانروائی برسند؟ ..... ) دوست گرامی، مهدی، آیا شما این میلیاردرزاده های مفت خور و این ناسیونالیست های آریاپرست و فارس پرست و ترک پرست و ..... را حق طلب و مظلوم می دانید؟ ********** دوست گرامی، مهدی، بدبختانه بسیاری از سخنانی که شما نوشته اید پیوندی با نوشتار من ندارند! نوشتار من درباره ناهمسانی حق تعیین سرنوشتی که سازمان های جهانی از آن سخن می گویند با حق تعیین سرنوشتی است که ناسیونالیست های ایرانی آن را دستاویزی برای دیوارکشی های ناسیونالیستی میان ترک و فارس و کرد و عرب کرده اند، پس بهتر است یک بار دیگر این نوشتار را از آغاز تا پایان موشکافانه بخوانید تا بدانید که سخن من درباره چیست؟