Skip to main content

دوستان گرامی، از به کارگیری

دوستان گرامی، از به کارگیری
تبریزی

دوستان گرامی، از به کارگیری واژگان فرهنگ اروپائی مانند چپ گرا و راست گرا بهتر است همگان خودداری کنند چون این واژگان چم های گوناگون و حتی وارونه باهم دارند! همچنین به فراوانی دیده شده است که به کارگیری واژگانی با پسوندهای: (ایسم، ایست، لوژی، کراسی) نیز دردسرساز هستند چون این واژه ها نیز چند چم گوناگون و گاه وارونه باهم دارند! برای نمونه واژه فرنگی (ایده آلیست) دو چم دارد که یکی از آنها (آرمانگرا) و دیگری (پندارگرا) است! چم وچک: (جان لاک یک فیلسوف ایده آلیست بود) برابر است با وچک: (جان لاک یک فیلسوف پندارگرا بود) اما چم وچک: (چه گوارا یک یک جنگاور ایده آلیست بود) برابر با (پندارگرا) بودن چه گوارا نیست بلکه برابر با (آرمانگرا) بودن چه گوارا است! چگونگی پیدایش واژگان چپ گرا و راست گرا نیز این چنین است که در یکی از پارلمان های اروپائی دو گروه از نمایندگان دارای دیدگاه های ناهمسان بودند .....

..... یکی از این دو گروه در سوی چپ پارلمان می نشست و گروه دیگر در سوی راست پارلمان، از آن پس هر کس که هوادار گروهی بود که در بخش چپ پارلمان می نشست چپ گرا نامیده شد و هر کس که هوادار گروهی بود که در بخش راست پارلمان می نشست راست گرا نامیده شد! البته گاهی چون در پارلمان های دیگر همین چپ گراها در سوی راست و همین راست گراها در سوی چپ می نشستند چپ گراها راست گرا نامیده می شدند و راست گراها چپ گرا ! پس همچنان که دیده می شود واژه های چپ گرا و راست گرا را مردم کوچه و خیابان در سرزمین های اروپائی ساخته اند نه سیاسی کاران ورزیده! در ایران نیز مد شده است که کسانی که باورمند به سوسیالیسم و کمونیسم هستند چپ گرا نامیده شوند اما در بسیاری از کشورها واژه های چپ، چپی و چپ گرا را هیچکس برای یاد کردن از سوسیالیست ها و کمونیست ها به کار نمی برد! از این روی به جای گفتن و نوشتن: (چپ ایران) بهتر است بگوئیم و بنویسیم: (سوسیالیسم ایران) ********** دوستان گرامی، برای نخستین بار در همه جهان و همه تاریخ بنیانگزار پندارهائی مانند سوسیالیسم و کمونیسم یک ایرانی به نام مزدک بوده است اما چون پندارهای مزدک کاستی های فراوان داشتند که بزرگترین آنها نیز باورمند بودن مزدک به مردسالاری و بی باور بودن مزدک به برابری زن و مرد بود مزدک نتوانست کاری از پیش ببرد! سوسیالیسم و کمونیسم در چهره نوین را اندیشمندانی از اروپا پی ریزی کردند اما از هنگام پیدایش سوسیالیسم در چهره ای نوین و راه یافتن چنین پندارهائی به ایران زمین سوسیالیست های ایران زمینگیر بودند! این که چرا سوسیالیست های ایرانی کم توان و زمینگیر بودند و هستند وندهای فراوانی دارد، یک وند دنباله روی سوسیالیست های ایرانی از دیگران بوده است! برخی از سوسیالیست های ایرانی دنباله رو سوسیالیست های روسستان بودند، مانند حزب توده ایران که به سختی دچار بیماری روس پرستی بود و برای بیماری روس پرستی در زمان رژیم پادشاهی زمینگیر شده بود و در زمان رژیم آخوندی نیز برای دچار شدن به بیماری دنباله روی از مردم کوچه و خیابان (پوپولیسم) به همراه سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت هم خودش را به باد داد و هم سوسیالیسم و کمونیسم ایرانی کوبنده ترین آسیب ها را دیدند! برخی از سوسیالیست های ایرانی دنباله رو سوسیالیست های چین بودند، مانند اتحادیه کمونیست های ایران یا سربداران که در بهمن ماه سال ۱۳۶۰ نبردی را در آمل با رژیم ولایت فقیه آغاز کرد که فرجامی نداشت! برخی دیگر از سوسیالیست های ایرانی دنباله رو سوسیالیست های کوبا بودند، مانند سازمان چریک های فدائی خلق ایران در زمان رژیم پادشاهی که از جنبش سوسیالیست های کوبا الگوبرداری کرده و به پاسگاهی در شهر سیاهکل در استان گیلان تاخت و به جائی نیز نرسید! سخن کوتاه، بیشتر سوسیالیست های ایرانی به جای ارزیابی سرزمین ایران و هماهنگ کردن سوسیالیسم با ایران دنباله رو سوسیالیست های سرزمین های دیگر بودند بی آن که بفهمند ایران، روسستان و چین و کوبا و ویتنام نیست! ********** وند دیگر زمینگیر شدن سوسیالیست های ایرانی گرفتار شدن به بیماری دنباله روی از مردم کوچه و خیابان یا (پوپولیسم) است! سخن یک پوپولیست این است که اگر انبوهی از مردم مانند صدهزار تن یا چند میلیون تن سخنی را گفتند و یا به باورداشتی باورمند بودند باید با دنباله روی از مردم کوچه و خیابان همان سخن و همان باورداشت را چه درست و چه نادرست پذیرفت! پوپولیست ها (مردم باور) و (مردم گرا) هستند و به چیزی به نام (مردم گمراه) باورمند نیستند و از این روی راهنمائی مردم برای رفتن در راه درست نیز در کردارهای پوپولیستی جائی ندارد! کسی که می خواهد مردم را رهبری کند مردم را به دنبال خود می کشاند اما پوپولیست ها به دنبال مردم کوچه و خیابان کشیده می شوند! سوسیالیست های ایرانی .....