Skip to main content

محسن عزیز، درست است. 1- آنکه

محسن عزیز، درست است. 1- آنکه
آ. ائلیار

محسن عزیز، درست است. 1- آنکه خود را با نام مشخص مینامد دیگر انک زدن نیست. 2- اما لازم است او را بایکوت نکنیم. چون دید سیاسی با تجربه و آگاهی تغییر می یابد. نباید جوانان را به کام «ناسیونالیسم-ترکیسم-و غیره» فرستاد. لازم است با روشنگری مسئله «حقوق» را مطرح کرد و بخش «دموکراتیک» حرکات را قوت بخشید. 3- این هم درست است که برای «نقد جهت پیشرفت» لازم است «گرایش» ها را " فرموله" کرد. و نقد نمود. اما لازم است دقت کنیم که «انک» در کار نباشد. «نام واقعی» به شعار و فحش و توهین تبدیل نشود.4- مثال: حرک در آذربایجان بعد از57 «ملی» است. یعنی ناسیونالیستی. یعنی «ایده لوژی قشر سرمایه دار آذربایجان»ی ست. اگر من در این حرکت « بخش حقوق و تبعیض» را نبینم و حساب سرمایه را از آن جدا نکنم و هی از «ناسیونالیسم» نام ببرم این فرموله کردن و نام میشود «توهین-فحش». دیگر نمی توان آن هزاران جوان را که « فکر دوره ی»

خود را تجربه میکنند با بخش دموکراتیک حرکت آشنا کرد. یکراست میروند به کام «ناسیونالیسم و ترکیسم» و در یک وضعیت آشفته میشوند «فالانژ- فاشیست ملی- داغش ملی». «روشنگری» بسیار کار مهمی ست. هم برای خود روشنگر و هم برای محیط و جوانان. 5- من موافق تشکیل سازمان و احزاب بانام واقعی هستم. اما «ارتباط- روشنگری- نقد علمی» را نمی کنم رد کنم. 6- با عدم سوء استفاده هم موافقم. سو استفاده چیز درستی نیست. اما مسئله این است که «این دوستان آذربایجانی ما خود نمی دانند چیستند و کیستند». اینجا لازم است مسایل را با دیالوگ-خرد جمعی روشن کرد. در تصمیم گیری به دوستان کمک نمود. بیشتر نسل بعد از 57 نیاز به تحقیق و تفکر دارند. باید کمک شود. به این خاطر من بخش بزرگ کارم را به این روشنگری اختصاص داده ام و دهها مقاله نوشته ام. 7- از نظر خودم کسی نوشته های مرا در زمینه سیاست و یا هنر و ادبیات بخواند میتواند«راه را از چاه» تمیز بدهد. می تواند مستقل خود مسایل را آنالیز کند.8- راستش من هم بعد از این همه نوشته در موضوع سیاست خسته شده ام. و برنامه دارم به کار ادبی خودم بپردازم. خیلی چیزها دارم که میخواهم تمام کنم یا بنویسم. اما «این نیاز نسل بعد از 57 » را که می بینم باز مجبور میشود نظرم را مطرح کنم که به گوششان برسد. شاید بدردشان خورد. ولی راستش خسته ام و دوست دارم به کارهای ادبی خود بپردازم. احساس میکنم مشکل نسل بعد از 57 تنها ضعف در سیاست نیست. در ادبیات هم هست. تنها با سیاست نمی توان جهان و محیط را شناخت. ادبیات بسیار لازم است. برای آذربایجان آزاد و نوین باید فرهنگ نوین داشت وگرنه پا در گل می مانیم. وضع ادبیات هم مثل سیاست دراماتیک است. ازنسل 57 که من باشم هر کس پای در این راه گذاشت-منظور راه سیاست و ادبیات آذربایجان- باید کار آژیتاس را انجام دهد. آژیتاس پادشاه بونان یود که هرکول کار طویله اورا انجام داد. طویله ای بود که سه ماه با اسب تویش باید بتاخت میرفتی که به آخر میرسیدی. و سالهای زیادی بود که تمیز نشده بود. کار هرکول تمیز کردن این طویله بود. در مدت کوتاه و کوتاه. تنها خرد به دادش رسید. با باز کردن رودخانه به درون طویله آنرا تمیز کرد. والا اینجا رودخانه ای هم نیست که بدادما برسد. کارما از هرکول هم سنگین ترشده است.