Skip to main content

بخش نا آگاه جامعه در جمهوری

بخش نا آگاه جامعه در جمهوری
آ. ائلیار

بخش نا آگاه جامعه در جمهوری اسلامی دسته های حزب الله و مانند آن را تشکیل دادند-توسط سازماندهی حکومت-که ابزار شدند به آزادیها با بهانه های مختلف حمله کنند. و آزادی را از جامعه برگرفتند. اینان بر اساس فرهنگ استبداد که نظر دیگری را بر نمی تافتند پدید آمده بودند. قشر ناآگاه در همه جا وجود دارد -بین فارسی زبانها و ترکی زبانها- و از فرهنگ استبداد تغذیه میکند. و از توهین و زور استفاده میکند. "توهین و حمله" دو روی یک سکه اند و ثمره ی فرهنگ استبداد. این فرهنگ نظر خود را حقیقت مطلق میداند، به دیگری تحمیل میکند، زور میگوید، فحش میدهد، تهدید جانی میکند، جعل میکند، ...و خلاصه از هر وسیله ای برای تسلط بهره میگیرد . اعتراض درست به «توهین و حمله» نقد این فرهنگ استبداد است. استبداد خودی خوب است ولی استبداد غیر خودی بد است، یا توهین خودی خوب است ولی توهین دیگری بد؛

با این فکر و عمل فرهنگ استبداد شعله ور شده همه را در آتش خود میسوزاند. وضع عراق-ایران-اوکراین-سوریه- لیبی و جاهای دیگر روشن کننده فرهنگ استبداد است. دوستان آذربایجانی اگر میخواهند روی آزادی و موفقیت ببینند ضرورت دارد با فرهنگ استبداد نخست در میان خود تصفیه حساب کنند. نوشته های دوستان ما مدارک انکار ناپذیر فرهنگ استبداد است. با فرهنگ استبداد نمی توان برای آزادی و دموکراسی مبارزه کرد. سایتها-مقالات-کامنتها تجسم آشکار این فرهنگ استبداد است. فرهنگ استبداد برای دیگری حق انتخاب، حق آزادی ،آزادی واکنش، حق رفتاری را که شخص دوست دارد یا ندارد، حوصله اش را دارد یاندارد، قایل نیست و نمی شناسد. با زور میگوید آنچه من میکنم، میگویم ، حقیقت مطلق است، باید انجام بدهی! اینجاست که باید گفت تو کیستی که دستور میدهی دیگری چنین و چنان بکند؟ یا به دیگری میگوید شما فلان کار را بکن یا فلان کار را کرده ای! شما کی هستی که از دیگری بپرسی چه کرده و چه نکرده؟ بدبخت ! برو این فرهنگ زورگویی را جمع کن! توجه را به این سئوالات استبدادی که بی شباهت به سئوالات امنیتی نیست جلب میکنم. این چیزها با توجه به کامنتها و فرهنگ استبدایی و زورگویی در آنها میاید:«شما کتابهای مارکس را به کدام زبان خوانده اید؟ پانترک توهین است اعتراض کرده ای؟ با مقاله یا کامنت اعتراض کرده ای به فاشیسم فارس؟ بخاطر توهین شکایت کرده ای؟
توهین یعنی ترک خر، سوسک ؛ به اینها اعتراض کرده ای؟...» سئوال کننده فکر میکند پان ترک توهین است اما فاشیسم فارس توهین نیست! طرح کننده ی این پرسشها انکار مأمور امنیتی ست و متهم را به پای میز بازجویی برده است. خیال میکند مردم نان را با گوششان خورده اند و «متوجه این فرهنگ دیکتاتوری و زورگویی و امنیتی نیستند»! با این فرهنگ اگر چنین کسانی قدرت گیرند ما با داغش ملی یا «فاشیسم ملی» در آذربایجان روبرو هستیم.
توهین در همه ی جوامع وجود دارد. گاها هم از طرف حکومتها حمایت میشود. توهین فردی یا جمعی یا رسانه ای صورت میگیرد. و معمولاً هم متقابل است بین افراد یا گروهها. مثلاً در ورزش توهین ها متقابل انجام میگیرد. در سایتها متقابل انجام میگیرد.تنها در رسانه دولتی ست که دولت یکطرفه انجام میدهد. از توهین ها آنچه قابل توجه است دولتی ست.
پرسشگر مذکور چرا سئوالات بالا را طرح میکند؟ چرابازجویی راه انداخته؟ چون میخواهد «تسلط»یابد.به دیگری. یعنی دارای منش سلطه گرانه است. و اقتدارنابخردانه . میخواهد دیگری را کنترول و مهار کند. او ناخود آگاه به شدت ضعیف است. خود را به "ملت" آذربایجان" وصل کرده تا خود را ملت حساب کند و ضعف درونی اش را بپوشاند. او ناتوان است. و به خود متکی نیست.وابسته است و غیر مستقل. وحشت زده است . بالغ نیست. ناتوانی او در« تحمل آزادی» ست. او میخواهد رهبر باشد ولی در واقعیت مرید و پیرو فرمانبر است. او توان استفاده از خرد و احساس دوست داشتن را ندارد. خود را به « ایده ی آذربایجان» آویخته که بزرگ و نیرومند
جلوه کند. او دگر آزار است. مثل بازجویان. از این رو احساس قدرت میکند و میخواهد دیگری یا دیگران را در خود ادغام کند. اما در واقعیت این از عدم قدرت و تنهایی و وحشت زدگی اوست. و میکوشد با مطیع سازی دیگری خود را راضی کند. منش سلطه گر میخواهد چوپان باشد در حالیکه خود گوسفند چوپانی ست. فرهنگ استبداد منش انسان را سلطه گر بار میاورد. و ما نمونه هایش را در دیالوگها مشاهده میکنیم. راه رهایی از آن تغییر فرهنگ استبدادی و منش خود است.