Skip to main content

جناب تبریزی، جنابعالی در

جناب تبریزی، جنابعالی در
Anonymous

جناب تبریزی، جنابعالی در کامنت خود میفرمائید: (... حقوق فرهنگی مردمان ایران توسط سیاست "یک زبان - یک ملت - یک دولت" از زمان رضاشاه تا کنون نقض شده و فرهنگ مردم قدغن شده و ... ) برابر با چیست؟ این سخن برابر با آن است که پیش از رضاشاه کشور ایران سرزمین گل و بلبل بوده است و حقوق فرهنگی مردم ایران نیز نقض نمی شده است و فرهنگ مردم نیز قدغن نبوده است و همه از آزادی و برابری برخوردار بوده اند! پرسش من از چنین کسانی این است که چرا هیچکس و هیچ نویسنده ای از زمان پیش از رضاشاه و از سرزمین گل و بلبل و آزادی بودن آن سخن نگفته است؟ و آیا ایران در زمان پادشاهان قاجار سرشار از آزادی و برابری و حقوق فرهنگی و حقوق سیاسی و حقوق شهروندی بوده است اما رضاشاه آمد و همه اینها را ... از میان برد؟ ) پایان نقل قول. 1. جناب تبریزی! عرض بشرف مبارکت! اولا که در تاریخ بشریت، تقریبا تا

شصت، هفتاد سال پیش جامعه بشری، اصلا مفهوم آزادی و یا دمکراسی اروپای غربی و آمریکائی را باین شک امروزی نمی شناخت. پس صحبت کردن از دولت قاجار، که گویا دمکرات نبوده است، بیانگر آنست که جنابعالی اطلاع درستی از تاریخ دمکراتی اروپائی غربی نداری. دولت قارجار و سلسله سلاطین ترکان نیز مانند سایر جوامع آن زمان قوانین خاص خود را داشتند، و حتا بخاطر کسب قدرت ، مثل دول اروپای غربی علیه یکدیگر میجنگیدند. با تمام این اوصاف تمام زبانهای جغرافیای ایران آزاد بود. و ترکان مجبور نبودند، که بزور سرنیزه و زندان و شکنجه! زبان خود را رها کرده و فارسی یاد بگیرند، زبانیکه فقط بدرد خود شما میخورد! و باید گفت که آنزمان از ناسیونالیسم دولتی، به شکل دول اروپای غربی امروزی اصلا خبری نبود. اما این بمعنای آن نیست، که چون در آن دوران در جهان، دمکراسی بشکل اروپای امروزی وجود نداشت، پس شما باید از رضا خان دفاع بکنید. و یا آن را تبرئه بکنید! و حتا حکومت دیکتاتور رضا خان را دمکرات بحساب بیاورید! رضا خان یک دیکتاتور بود. حکومتش هم دیکتاتور بود. پسرش محمد رضا هم دیکتاتور بود. و زبان ترکی را همین پدر و پسر معدوم قدغن کردند. که سیاست تک زبانی، و آسیمیلاسیون مردم ترک هنوز هم از طریق دیکتاتور های رژیم اسلامی تهران ادامه می یابد. در میان صحبت تان ادامه میدهید: ... پاره ای از ناسیونالیست ها پیاپی می گویند و می نویسند که: ( ..... رضاشاه آمد و همه ایرانیان را ناچار از به کار بردن زبان فارسی کرد ... برابر با چیست؟... رضاشاه پس از آنکه به روی کار آمد با یک یا چند بخشنامه و با سیاست ("یک زبان - یک ملت - یک دولت") همه آنها را ناچار از به کارگیری زبان فارسی کرد!..) پایان نقل قول. 3. دوست عزیز! این بخش از سخنانتان عین حقیقت است. البته باید پرسید: مگر رضا شاه کی بود که اینهمه قدرت داشت. رضا شاه دست نشانده استعمار انگلیس بود که در جبهه های مختلف با ترکان در گیر جنگ بود، و برای تضعیف اتحاد ملل ترک میخواست، آنها را بجان یکدیگر بیندازند. از این رو، برای تضعیف پادشاهان سلسله قاجار، یک آدم بیسواد و غداری را به نام رضا هفت تیری را بر ارکیه قدرت گماشت، و با قلع و قمع زبان و فرهنگی ترکی، زبان ما را به نابودی کشید که این آسیمیلاسیون تا به امروز نیز ادامه می یابد. آیا دوست داری کسی زبان شما را قدغن بکند؟ اگر دوست نداری کسی با شما چنین بکند، پس چرا از آزادی زبان ترکان در ایران حمایت نمی کنی؟ آیا بشر دوست، و مدافع حقوق بشر نیستی؟