Skip to main content

.

.
Anonymous

برداشت من از مقاله آقای درشتی این است که فدرالیسم چیز خوبی است و معنی آن دمکراسی پیشرفته و مدرن است ولی در حال حاضر شایسته ایران نیست و ایرانیان لیاقت این دمکراسی را ندارند! ایرانیان به دو دسته تقسیم می شوند: مرکزنشینان و مرزنشینان. مرکزنشینان مردمانی هستند پیشرفته و لایق و شایسته دمکراسی و مرزنشینان مردمانی هستند عقب مانده و نادان که به سادگی آلت دست بیگانگان می شوند. باید مرکزنشینان یک حکومت مرکزی قدرتمندِ خیرخواه تشکیل بدهند و آنها را آموزش دمکراسی بدهند، تا آماده دمکراسی شوند و لیاقت لازمه را برای کسب دمکراسی و اداره امور خود به دست خود، کسب کنند. بله، این مقاله را می توان به این صورت خلاصه کرد. به نظر من آقای درشتی متوجه این موضوع نیستند که مبارزه برای دمکراسی در ایران، بیش از یک قرن است که آغاز شده و ادامه داشته و در این مدت همه ایرانیان، چه مرکزنشینان و چه مرزنشینان،

در دانشگاه این مبارزه، تعلیم دیده اند. البته می توان ادعا کرد که این آموزش کامل نیست. از طرف دیگر آقای درشتی در نظر نمی گیرد که وقتی یک قدرت متمرکز تشکیل شد و ثبات یافت و قدرت خود را تشکیل داد، دیگر مایل به تقسیم این قدرت نخواهد بود، هر چند که این حکومت متمرکز <خیرخواه> باشد. ایشان فراموش می کنند که در عصر حاضر، حکومت مرکزی قدرتمند به معنی عدم دمکراسی است و نمی توان از آن انتظار دمکراسی داشت! آقای درشتی در نظر نمی گیرند که این <مرزنشینان عقب مانده> قرنهای متمادی اداره امور کشور را (بد یا خوب) به عهده داشته اند و امروز هم در اداره امور این مملکت فلک زده، ولی در یک حکومت غیردمکراتیک، نقش اساسی دارند. سوال اینجاست که آیا وقتی نیروهای غیردمکرات این مردم، می توانند مملکتی را اداره کنند، نیروهای دمکرات آن، نمی توانند؟ آیا درست این نیست که بگوییم در ایران باید یک حکومت غیرمتمرکز دمکرات تشکیل شود و اداره امور مملکت را به دست مردم بسپارد و بعد، این دمکراسی را گسترش دهد؟ با شیوه ای که آقای درشتی پیش می روند، در ایران آینده دیکتاتوری خواهیم داشت و بعد از آن باز هم دیکتاتوری و باز هم دیکتاتوری و این سلسله ادامه خواهد یافت.