Skip to main content

از هنگامی که در تارنمای ایران

از هنگامی که در تارنمای ایران
تبریزی

از هنگامی که در تارنمای ایران گلوبال درباره مرگ جواد هیأت سخنانی نوشته شدند و چند تن نیز که پیروان پان های رنگارنگ بودند آمدند و ستایش هائی گزاف درباره چنین مرده ای نوشتند من آهنگ آن را نداشتم که درباره چنین کسی یادداشتی به ایران گلوبال بفرستم چرا که زمان و نیروئی را که برای کوبیدن رژیم آخوندی می توان به کار برد چرا باید برای کارهای دیگر هزینه کرد؟ هم اکنون ما در هنگام تابستان هستیم، به جای آن که انبوهی از نوشته ها و یادمانده ها درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ سیل آسا به تارنمای ایران گلوبال سرازیر شوند به جز من و یکی دو تن دیگر هیچکس درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ به تارنمای ایران گلوبال نوشته ای نفرستاد! یکی از زبان مادری نوشت، یکی از زبان پدری نوشت، یکی از زبان عمه ای نوشت، یکی از زبان خاله ای نوشت، یکی درباره تراکتور پان آکتور نوشت و یکی درباره .....

..... فلان پان، پان نامه نوشت! گفتم شاید کار با چند تسلیت و روانش شاد باد و ..... به پایان برسد اما دیدم که نه! چند تن آمده اند و از جواد هیأت می خواهند قهرمان سازی کنند! آنجا بود که دیدم نمی توان خاموش ماند! سخن گفتن درباره جواد هیأت برای فسیل هائی که مغزشان با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی از کار افتاده است هوده ای ندارد (نرود میخ آهنین در سنگ!) اما برای جوانان کم سن و سال و ساده دلی که با شنیدن یکی دو آهنگ و سرود و شعر و شعار از پان های رنگارنگ پیروی کرده و آریاپرست و فارس پرست و ترک پرست و ..... شده اند سودمند است، (هیأت) را که واژه ای عربی است نیز باید با الف همزه دار نوشت نه با یاء همزه دار، از این روی از نگر دستور زبان (هیأت) درست و (هیئت) نادرست است! ********** علی هیأت در سال ۱۲۶۷ در تبریز زاده شد، نخست به نجف رفت و در آنجا آخوند شد و با عبا و عمامه به تبریز آمد اما پس از بازگشت به تبریز و دوستی با احمد کسروی تبریزی و با سخنان وی دست از عبا و عمامه و آخوندیسم برداشت، احمد کسروی تبریزی چپ گرا بود اما علی هیأت هوادار رژیم پهلوی شد و راه این دو تن از هم جدا شد! علی هیأت پس از گفتن سخنانی درباره شاهدوستی و هواداریش از اعلیحضرت رضاشاه و اعلیحضرت محمدرضاشاه پهلوی در رژیم پادشاهی دارای پست هائی مانند رئیس دادگستری همدان، رئیس دادگستری آذربایجان، رئیس دیوان عالی کشور، وزیر دادگستری و ..... شد! علی هیأت در زمان رژیم پهلوی به جز آن که از کارگزاران آن رژیم پهلوی بود برای خوشایند اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر یک آریاپرست و پانفارس دو آتشه نیز بود! سرانجام علی هیأت پس از سال ها شاهدوستی و آریاپرستی در سال ۱۳۴۵ در ۷۸ سالگی در تهران درگذشت و در همان جا نیز به خاک سپرده شد. ********** علی هیأت پسری به نام جواد هیأت داشت، جواد هیأت هنگام انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ و به روی کار آمدن رژیم آخوندی ۵۳ سال داشت، پس در این ۵۳ سال چه کار می کرد؟! جواد هیأت در زمان رژیم پادشاهی پزشک شد اما مانند پدرش علی هیأت از هواداران اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر و یک پانفارس و آریاپرست دو آتشه بود! از این روی رئیس بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی شده بود! بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی برای چه برپا شده بود؟ در زمان شاه پلیس و نیروهای امنیتی آن رژیم مانند سازمان اطلاعات و امنیت کشور (س.ا.و.ا.ک) و کمیته مشترک ضد خرابکاری در سراسر ایران تنها یک بیمارستان ویژه در تهران داشت! این بیمارستان تنها درمانگاهی بود که پلیس و ساواک رژیم پهلوی نیروهای ضد رژیم را که زیر شکنجه یا در درگیری با مأموران شاه زخمی می شدند به آن می فرستادند! نمونه ای از چنین کسانی علیرضا نابدل و بهروز دهقانی و مراد نانکلی هستند! کسانی از چهره های ضد رژیم شاه نیز اگر در زندان بیمار می شدند به بیمارستان شهربانی فرستاده می شدند! در این بیمارستان مأموران شهربانی و ساواک و کمیته مشترک ضد خرابکاری از زخمی ها و حتی از کسانی که داشتند می مردند بازجوئی می کردند و از زخمی ها در بیمارستان شهربانی به ریاست جناب آقای دکتر جواد هیأت شاهدوست و پهلوی پرست با شکنجه های ددمنشانه بازجوئی می کردند! روشن است که ریاست چنین بیمارستانی که یکی از پایگاه های امنیتی رژیم پهلوی بود بایستی به کسی سپرده می شد که سرسپرده رژیم شاه و پذیرفته شده از سوی دستگاه امنیتی رژیم شاهنشاهی باشد و این سرسپرده کسی نبود جز جناب آقای دکتر جواد هیأت! ********** پس از انتحار اسلامی جواد هیأت به کارهای پزشکی پرداخت و همه گندکاری هایش نیز از شاه پرستی و آریاپرستی گرفته تا همکاری با ساواک آریامهری از سوی رژیم آخوندی نادیده گرفته شدند! و اکنون که مرده است چند تن پیدا شده و می خواهند با قهرمان سازی و قهرمان تراشی از چنین کسی همه گندکاری های او را ماست مالی کنند!