Skip to main content

آزاده دواچی گرامی مسئله قابل

آزاده دواچی گرامی مسئله قابل
آ. ائلیار

آزاده دواچی گرامی مسئله قابل توجهی را مطرح کرده است:« آیا نظامی کردن زنان درست است؟» با اشاره به عکسهای زنان مسلح در کوبانی. میافزاید:« نقش زنان در پیشبرد الگوها و رفتارهای صلح طلبانه و مقابله سازمان یافته با جنگ و خشونت است.
سلاح به دست گرفتن و فرستادن آنان به جنگ نیز نوع دیگری از خشونت علیه زنان را تداعی می کند و آنان را بیشتر در معرض خشونت های اعمال شده از سوی نیروهای افراطی قرار می دهد...

صرف نظامیزه کردن نیروهای زنان در برابر نیروهای داعش، هر چند می تواند به عنوان نیرویی بازدارنده عمل کند اما موثر و کافی نیست و چیزی از اعمال خشونت علیه زنان در منطقه نمی کاهد، اما به نظر می رسد آن چیزی که در این میان نقش کلیدی دارد، شرکت و طرح ریزی گسترده ی زنان برای بالا بردن کیفیت آموزش زنان در منطقه و به خصوص زنان مسلمان است، به طوری که الگوها و تبلیغات نیروهای رادیکال بر این زنان نتواند موثر واقع شود و الگوهای اقتدارگرا و خشونت گستر نتواند در میان زنان و جوامع اسلامی تقویت و بازتولید شود و به عنوان ارزش، باور و محرک های خاص برای تقویت و پیشبرد گفتمان مدنی در جوامع مسلمان هدف اصلی قرار بگیرد تا زنان بتوانند مشابه برخی دیگر از کشورها، نقش بنیادینی در پیشبرد حرکت های مدنی داشته باشند.»***
از نظر من نظامی شدن با نظامی کردن فرق دارد. و درستی یا نادرستی یک عمل و پدیده را در «مکان و زمان» مشخص خود لازم است مورد توجه قرار بدهیم. در کوبانی «نظامی شدن بیشتر مطرح است». کوبانی با داعش،تبعیض،اسد،و دیگر نیروهای جنگ طلب درگیر است. کوبانی در شرایط جنگی ست. نه در شرایط صلح . نظامی شدن توانا ها از زن و مرد برای دفاع از حق حیات است. این نظامی شدن در کوبانی درست و ضروری و تنها راه حفظ حیات است. اما درعین حال کانونهای صلح و مدنی نیز لازم است و فعالیت آنها هم ضروریست. مسئله نظامی شدن را به خاورمیانه گسترش دادن درست نیست. ولی هرجا حفظ حیات مسئله درجه اول است نظامی شدن ضروری ست. زنان عراق هم ضرورت دارد در برابر داعش نظامی شوند. اما در شرایط غیر استثنایی و یا صلح، «کوششهای مدنی» راه درستی ست. مثلاً در منطقه خاورمیانه . نظامی شدن زنان در شرایط استثنایی، بله موجب کم شدن خشونت علیه زنان است. اما خشونت را کلاً از بین نمی برد. چون مسئله خشونت ریشه ی فرهنگی-تربیتی نیز دارد. دلیل این مسئله آن است که کار برابر موجب برخورد برابر میشود. برابری نیز موجب کم شدن تبعیض و خشونت است. اما در کل و در شرایط عادی نظامی شدن نه تنها برای زنان خوب نیست حتی برای مردان و جامعه نیز خوب و درست نیست. حرکت به سوی صلح و عدم سلاح استراتژی درستی ست.** شما از «آموزش و فمنیسم» برای زنان نوشته اید. میدانیم که مقوله «برابری » را در فمنیسم به ایده لوژی تبدیل کرده اند. اکنون این «آموزش» هم ایده لوژیک پیش برود و یا در عمومیت میرود، باید گفت این «تلاش فمنیستی» نیز «مشکل گشا» نیست بل مشکل آفرین است مثل دیگر ایده لوژیها. از جمله مانند اسلام سیاسی. و یا ایده لوژیهای فلسفی و سیاسی. راه حل درست « نساختن ایده لوژی» از مقولات و تئوریها و ارزشهای معنوی جهان شمول است.جنس گرایی، نژادگرایی و مانند اینها بخشهایی از ایده لویها هستند. انسان دوستی درست است اما انسان گرایی که تبدیل انسان دوستی به ایده لوژی ست غلط است.برای مطالعه بیشتر:«نگاه ایده لوژیک» از آ. ائلیار http://www.iranglobal.info/node/23694 * در ایران ، در تاریخ اندیشه ، هیچ اندیشمندی موضوعات را از زاویه تبدیل آنها به
«ایده لوژی» مورد بررسی قرار نداده است. در صورتی که این متد تازه نیست حد اقل از جنگ دوم جهانی به این سو شناخته شده بود. مثلاً موضوع «حمله و حکومت اسلام در ایران» هرگز از زاویه «ایده لوژی» مورد بررسی تاریخ نویسان و نقادان رخداده های تاریخی کندوکاو نشده است. اگر میشد «جامعه روشنفکری» میدانست که حکومت اسلام از آغاز در ایران حاکمیت «اسلام سیاسی» بود.و این میتوانست تا حد زیادی خطر قدرت گیری خمینیسم را حداقل در بین اهل کتاب و تفکر رفع کند...