Skip to main content

مبارزه چیست؟ مبارزه تنها این

مبارزه چیست؟ مبارزه تنها این
آ. ائلیار

با خاطره زندگی دکتر جواد هیئت : مبارزه چیست؟مبارزه تنها این نیست که انسان به خاطر کوششهای سیاسی زندانی شود یا اسلحه بدست گیرید و با حکومت ستمگر روبرو شود. مبارزه گفتن عملی یک «نه» به شرایط غیر انسانی ست.و ایستادن روی این «نه» ی بسیار کوچک و در عین حال عصاره ی همه مبارزه ها.وقتی این سخن رامیگویم که سختی های زندانهای دو رژیم و مبارزه ی مسلحانه را نیر دیده ام.طبق تجارب من انسان فقیر وستمدیده ایکه راه مبارزه را طی میکند دارد راه طبیعی خود را میرود.اما انسانی که راهش «رفاه و آسایش» است ،بیاید «نه» بگوید و به «نقض حقوق اولیه» ی انسان که یکی همانا« قدغن بودن زبان مادری»ست پی ببرد و از «رفاه و آشایش» خود بگذرد ،و آنها را به خطر اندازد و راه «نه» را ادامه دهد براستی خیلی شجاعت و درک و بزرگی میخواهد. در یک کلمه بگویم «عسق» میخواهد. از رفاه به سوی «نه» رفتن آری درک عمیق درد و عشق و شیفتگی میخواهد.

کم نبودند انسانهایی که از رفاه به سوی «نه» گام گذاشتند. مریم فیروز شاهزاده به طبقه خود پشت کرد، صادق هدایت به طبقه خود پشت کرد. دکتر ساعدی نویسنده و دکتر براهنی و انسانهای زیادی که نتوانستند بنشینند و ناظر نقض حقوق انسانی در جامعه باشند. دکتر جواد هیئت نیز یکی از آنهاست که از رفاه بسوی «نه» برای دفاع از حق اولیه ی انسانی که همانا حق «زبان مادری» ست گام گذاشت. و با عشق نیز گام گذاشت. یادم هست دوره ی مبارزه ی مسلحانه به نویسنده ای که نامی داشت گفتیم چرا به مبارزه نمی پیوندید ؟ گفت:«همه نمی توانند چریک باشند. اسلحه ی بعضی ها نیز «قلم» است. و جنبش بدون این قلمها شکست میخورد. مبارزه در بعد فرهنگی کمتر از بعد نظامی نیست». و ما بعدها درک کردیم که حق با او بود. دکتر جواد هیئت و مانندهای او از مبارزان راه «تأمین حقوق انسانی حق زبان مادری» ما هستند. با تمام اشکالاتی که دارند و با تمام نقد هایی که میتوانیم برای اندیشه های آنها داشته باشیم. نام این نویسندگان و خاطره ی زندگیشان برای همه ما آموزنده و عزیز است. اینان هر طور که بودند فرزندان آذربایجان اند و خواهند ماند. فرزندان آذربایجان یکجور و یک شکل و یک قالب ندارند ، ما گلهای رنگارنگ داریم. من شخصاً همه را دوست دارم و از همه ی اینان آموخته و میاموزم. اکنون که حکومت ایران بخاطر همین «نه» از مرده اش نیز می ترسد برایم قابل درک است. حکومت های دیکتاتور بیش از هر چیز از همین «نه» ی به ظاهر کوچک خواب و آرامش ندارند. و میدانند اگر این نه ها همه گیر شود فاتحه یشان خوانده شده است.