Skip to main content

کیانوش توکلی: «چگونه سیاستی

کیانوش توکلی: «چگونه سیاستی
آ. ائلیار

کیانوش توکلی: «چگونه سیاستی را باید در پیش گرفت که ایران سوریه و یا عراق نشود؟» آقای توکلی سئوال مهمی مطرح کرده اند که جا دارد موضوع مورد بحث و بررسی قرار گیرد. از نظر من برای اینکه در آینده ایران به وضع سوریه و عراق دچار نشود باید دید این وضع بد چگونه است. عراق و سوریه دچار دو پدیده اند: «داعش و جنگ داخلی» . برای برخورد نکردن با این حادثه در ایران کلید مسئله دوتاست، که یکی با توجه به سطح فکر سیاسی جامعه عملی نیست، و شکست اش از همین حالا روشن است.این دو کلید :1- اتحاد عملی -سیاسی در مورد اداره ی ایران از راه «قدرت متمرکز» . 2- اداره ی ایران از راه اتحاد عملی در مورد «فدرالیسم یا قدرت غیر متمرکز» . راه اول گفتم که عملی نیست چون باتوجه به سطح افکار در اوضاع سیاسی ایران «ایده قدرت متمرکز» فاقد قدرت ایجاد اتحاد عملی-سیاسی ست. این دیدگاه نیروی اندکی دارد.

حمایت دول خارجی از این دیدگاه سیاسی میتوان در آینده از عوامل ایجاد جنگ داخلی شود. اما دیدگاه «غیر متمرکز نظریه غالب است» و میتواند مبنای ایجاد اتحاد عملی کرد. چرا فدرالیسم کلید عبور از شرایط احتمالی«جنگ داخلی-داعشی» در ایران است. توجه کنیم این شرایط مولود «عدم ثبات» است. و روشن است که بوجود خواهد آمد، با تغییر «حاکمیت جمهوری اسلامی».اما «تسلط نظم جدید» میتواند این «عدم ثبات» را رفع کند. تنها نیرویی که میتواند و شایسته است «نظم نوین» را در جامعه برقرار کند و توانایی آنرا دارد « نیروی فدرال-دموکرات» است.یعنی مجموعه ی نیروهایی ست که میخواهند ایران به صورت دموکراتیک و به شیوه ی فدرال و با جدایی دین از دولت اداره شود.در جامعه همه کانونهای جامعه مدنی میتوانند پیرامون این سیاست گردآیند. واکنش حکومت شکست خورده توسط خیزش وحمایت آن از بیرون مرزها میتواند توسط نیرو های متحده ی جامعه «خنثی» شود. از نظر من سیاست «جدایی دین از دولت، فدرالیسم» کلید راه عبور از «جنگ داخلی-داعشی» ست. یعنی سیاست« سکولاریسم-دموکراتیسم-فدرالیسم».به عبارت دیگر سیاست «سکولار دموکراتهای فدرالیست» میتواند ملیتهای ایران و نیروهای سیاسی را گرد یک ائتلاف و اتحاد عملی و حتی برنامه ای برای عبور از «جمهوری اسلامی و جنگ داخلی-داعشی» آماده کند. اشتباه فاهشی که نیروهای سیاسی جامعه ی ایران دارند آن است که به مسیایل «تئوریک» برخورد میکنند. و نه «پراتیک» و«نظامی-استراتژیک». مسئله گذر از حکومت ایران تنها «مسئله تئوریک» نیست. مسایل تئوریک ضروریست توسط «یک برنامه و منشور حداقل» حل شود. ولی تعیین کننده جوانب « پراتیک و نظامی-استراتژیک» قضیه است. نیروی تغییر برپایگاه جامعه ضرورت دارد موضوع را به عنوان یک مسئله «عملی و نظامی» مورد توجه قرار دهد. چون در واقعیت ، «امرتغییر» از یکسو یک «جنگ» است. وهدف محاصره و شکست حکومت . تا وقتی که نیروها ی مخالف با فدرالیسم توافق ندارند و به «امر تغییر» نگاه «عملی-نظامی» ندارند شکست خورده به حساب میایند. صد سال هم در دریای تئوری شنا کنند به جایی نمیرسند. نگاه «عملی-نظامی» راهگشای اتحاد عملی و حمله و مبارزه است. نگاه «پراتیک- نظامی» تنها نیاز به منشور مشترک دارد. باقی مسایل مبارزه بااین «سیاست و فلسفه» بدون ذهنی گرایی و تئوری بافی های بیخود قابل حل اند. تئوری «پراتیک-نظامی» به معنای نظامی شدن افراد نیست بل به معنای نگاه با « اندیشه رزمی» به «امر تغییر» است. امیدوارم این نظریه را بتوانم در فرصت مناسب در مقاله ای بیشتر توضیح بدهم. پس من در این مختصر کوشیدم به دوسئوال پاسخ دهم ک1- عبور ایران از شرایط احتمالی «جنگ داخلی-داعشی»؛ 2- چگونه امر تغییر دیکتاتوری حاکم را تحقق بخشیم؟نگاه «عملی-نظامی» در حقیقت همان نگاه «عملی-استراتژیک» است که از فرط استعمال اکنون معنای خود را از دست داده است. ضرورت دارد معنی درست این نگاه و فلسفه ی آن در سیاست روشن شود.مخالفین و نیروهای سیاسی جامعه ایران همیشه و به حق «فریاد»شان بلند است که چرا علیه حکومت جبهه متحد و بزرگی که برای مردم امید انگیز باشد تحقق نمی یابد؟ مشکل بزرگ این امر در «فلسفه سیاسی» کوشندگان در مورد «امر مبارزه» نهفته است. اینان هیچ وقت به کار مبارزه به عنوان «پروسه ی عملی-نظامی» یا «عملی- استراتژیک» به معنای درست کلمه ، توجه نکرده اند. اصلاً درکی در این مورد ندارند. چون فاقد اندیشه اند. این مشکل هم موجب شده هر کس اسب خود را بتازد. وقتی «اندیشه»ای در کار نباشد طبیعی که کاری هم صورت نمیگیرد. دوستانی که در این خصوص اندیشه دارند میتوانند به صورت مقاله یا کامنت با ما در میان بگذارند. موضوع «نگاه عملی-نظامی در سیاست» است.خصوصاً ایران.معنای آن و اینکه چرا به این امر توجه نشده و یاشده ، و اگر بشود چه مشکلاتی حل میشود و غیره...