Skip to main content

خطاب

خطاب
Anonymous

خطاب
به آقای آ.ائلیار ــــــــ
آقای عزیز ! ایران نویسنده ، شاعر، ریاضی دان ، دانشمند و ... کم نداشته است. پس از فوت دکتر خانلری ، کسی از اهالی مازندران ،این قصه را مکرر نکرد که مرحوم خانلری مازندرانی بود . تنها بحث بر سر میراث ادبی او بود . کسی از مازندرانی ها هم ، نگفت، « یاشاسین مازندران» . ملک الشعرا بهار ، خراسانی بود. اما ، پس از فوتش ، تنها نوشتند که « از ملک ادب داعیه داران همه رفتند » و هیچکس تأکید نکرد که بهار خراسانی بود و نگفتند « یاشاسین خراسان » . سعیدی سیر جانی ، کرمانی بود. در مورد او هم ، گفتند ، ایران ( نه کرمان ) یکی از مفاخر ادب خود را از دست داد و قس علی هذا . من نمی دانم ، برخی از شما آذری ها چه تافته جدا بافته ای هستید که به هر مناسبتی ، بر طبل « آذری » بودن خود می کوبید و سرود ِ « این منم طاووس علیین شده » سر می دهید ؟

آقای آ.ائلیار ! شما عادت کرده اید که در هر موضوعی، برای خود حق اهلیت قائل شوید . در ایران گلوبال ، ظاهراَ همه حق دارند ، اما انگار شما « حق ویژه» دارید. الحمد لله ، ممیزی کامنت های دیگران هم با شماست . یعنی ، ریش نداشته ی ما کاربران ، به نوعی در گرو میل مبارک و قیچی تیز شما ست و این که از دنده چپ بیدار شده باشید ، یا از دنده ی راست.
قلم رنجه می فرمایید و می نویسید و بسیارهم می نویسید . از این بایت ممنونیم که ما کاربران بی سواد را ، از دریای بیکران دانش و زبان دانی تان ، بی نصیب نمی گذارید . مواردی هم هست که این امتنان از حد می گذرد. به خصوص ، آن جا که از « گور ِ پارس » می نویسید و با زبانی سمبلیک !!، « پارس = فارس » را ، در کنار « گور » می نشانید و با « پارس ِ » سگ هم صدا و همنشین می کنید ! به قول مولوی : چون قلم در دست غَداری = ایلیاری بود / لاجرم منصور بر داری بود. فعلاَ ، در ایرانگلوبال ، همه ی اختیار با شماست و از کاربران ، به ناچار ، جز نظارت ِ همراه با رضایت ، کار دیگری بر نمی آید. کیانوش عزیز هم ، یادگرفته است که ( در مواردی اینچنین ) برای ممانعت از وقفه در کار سایت ، گاه ، هر دو چشم مبارکش را، برای مدتی به مرخص استعلاجی بفرستد!
اما ، دوست عزیز ! به این « حق ویژه » و این همه اختیار قانع باشید و در رویارویی با کامنت های کاربران ، به همان « ممیزی » رضایت دهید . نه این که ، با طرح هر موضوعی ، پا برهنه وسط گود بپرید و به آن هایی که جرئت کرده اند ، در تخالف با نظر سرکار بنویسند ، نهیب بزنید و بکوشید آن ها را سر جای شان بنشانید.

آقای عزیز ! ایران نویسنده ، شاعر، ریاضی دان ، دانشمند و ... کم نداشته است. پس از فوت دکتر خانلری ، کسی از اهالی مازندران ، این قصه را مکرر نکرد که مرحوم خانلری مازندرانی بود . تنها بحث بر سر میراث ادبی او بود . کسی از مازندرانی ها هم نگفت، « یاشاسین مازندران» . ملک الشعرا بهار ، خراسانی بود. اما ، پس از فوتش ، تنها نوشتند که « از ملک ادب داعیه داران همه رفتند » و هیچکس تأکید نکرد که بهار خراسانی بود و نگفتند « یاشاسین خراسان » . سعیدی سیر جانی ، کرمانی بود. در مورد او هم ، گفتند ، ایران ( نه کرمان ) یکی از مفاخر ادب خود را از دست داد و قس علی هذا . من نمی دانم ، برخی از شما آذری ها چه تافته جدا بافته ای هستید که به هر مناسبتی ، بر طبل « آذری » بودن خود می کوبید و سرود ِ « این منم طاووس علیین شده » سر می دهید ؟

مرحوم پروفسورهیئت ، در وصیت نامه اش ( به کرات) بر ایرانی بودنش تأکید می کند. اما، شما ( مخصوصاَ شما ، آقای ائلیار که در نوشته های تان ، این همه به واژه مادر مرده ی « انسانیت» زحمت می دهید ) یک پله از « آذری » بودن پایین نمی آیید و ازهر فرصت مغتنم و نامغتنمی ، سوء استفاده می کنید و هی به « جوانان آذری » رهنمود می دهید، که بشتابید که « زبان مادری » در خطر است ! و هی به « نسل جوان آذری » هشدار می دهید که چنین کنند و چنان کنند و... دوست عزیز ! شما ، به شهادت نوشته های مسلسل تان ، تنها شعار می دهید. کمی ( دست ِ کم ) با خود صادق باشید.