Skip to main content

نگاه «عملی-نظامی» یا «عملی

نگاه «عملی-نظامی» یا «عملی
آ. ائلیار

نگاه «عملی-نظامی» یا «عملی -استراتژیک» به سیاست : «پولیتک پراتیکی» پیش بردن سیاست عملی ست. سیاستی ست ممکن،قابل پیاده شدن،و مشکل گشا، در حل مسایل. و ضرور. تغییر زندگی،زندگی بهتر ،تغییر نظام دیکتاتوری، تنها با «همکاری» افراد و نیروها بر اساس منافع و منافع مشترک امکان پذیر است. جامعه ایران در کل خواهان تغییراست.اپوزیسیون در کل خواهان تغییر است. اما «همکاری» مشکل گشا و امید انگیزی وجود ندارد. تغییر نطام دیکتاتوری «اجرای عدالت» است. در این عدالت همه «سود دارند و سود میبرند» . همکاری بدون «قرار داد و پیمان» ممکن نیست. بدون آن هرکس اسب خود را می تازد. تازاندن همه اسبان در یک جهت و هدف و مقصد نیاز به «قرار داد» دارد. واضح است قرارداد «اصولی»دارد که همکاری کنندگان در مورد آن باید به «توافق» برسند. اما در اپوزیسیون ایران چرا این «پیمان» بسته نمی شود؟ آیا آنها این اصول حداقل را نمی شناسند؟

بدیهی ست که میشناسند.حتی«منافع» خود را هم می شناسند. حتی میدانند که باید در مورد خواسته های حداقل توافق کنند و نه حداکثر و ایده آل. پس چرا قرار داد بسته نمی شود؟ آنها میدانند هیچ نیرویی به تنهایی قادر به حرکت در آوردن جامعه و ایجاد تغییر نیست.پس چرا همکاری نمی کنند و یا همکاری ها بی نتیجه و تنها به کنفرانسها محدود میشود؟ و همه نیز واقف اند که دارند شکست میخورند.اما چرا «قرار داد همکاری و اصول یک پیمان» عملی را نمی توانند منعقد کنند و آنرا حفظ نمایند ودر چارچوبش به تلاش مشترک جبهه ای، ائتلافی، متحد بپردازند؟ آیا منافع و سود این کار را نمی دانند؟ روشن است که به همه اینها واقف اند. اما چرا دربن بست گیر کرده اند؟ چرا نمی توانند با بستن یک قرارداد منصفانه که همه در آن آزادو برابر باشند و کوششها را هماهنگ کند و در خواسته های حداقلی توافق ایجاد کند و بن بست را بشکنند، وارد شوند؟ قرارداد سیاسی در اصول کلی و مختصر بسته میشود. همکاران از وارد شدن و توافق در جزئیات را ممکن و میسر نمیدانند.از این رو «جزئیات را به فراموشی» می سپارند. در میان اپوزیسیون ایرانی «وارد شدن به جزئیات و تعیین آنها از پیش شرط و اصل اساسی»ست! این را میگویند «کار تعیین تعداد رقاصان جنّ سر یک سوزن»! که پایانی برآن نیست. «بحث های ذهنی،تئوریک، غیر عملی» مثل سیل روان میشود و کوشندگان را باخود می برد. «دید غیرعملی» آنها را میخورد.آنها به جزئیات پایان ناپذیر، «پوشش بی خبری» نمیدهند. آنها را برای خود نگاه نمی دارند. تکلیف همه چیز را میخواهند از پیش تعیین کنند بدون اینکه توجهی به « ضرورت ، زمان و مکان و احتمال وقوع پدیده ها» داشته باشند. کنفرانس تبدیل میشود به بر«شمردن جن ها»،و بعد هم پایان می یابد. اپوزیسیون ایران فاقد دید «عملی» به کار است.آن، دید «جن شماری» دارد.وقتی کودکی می پرسد این لامپ کوچلو را چطور میتوانم روشن کنم؟ بجای اشاره به «سیم و باطری»،و روش وصل آنها، داستان ادیسون تعریف میکند. مثالی بزنم.«چپ» ایران میخواهد تشکل بزرگ خود را بسازد. سالهاست بحث میکند و هنوز اندر خم یک کوچه است. هنوز نتوانسته از این سئوالات خود را برهاند که «چپ کیست ؟سوسیالیسم چیست؟و ...صدها سئوال دیگر». او دارد جن شماری میکند. مشکل چپ یک «برنامه» است که بگوید چه میخواهد و قصد انجام چه کاری را دارد. با این توضیحات امیدوارم روشن شده باشد که «کار و سیاست عملی» چیست. و چرا مخالفین دیکتاتوری جن شماری میکنند. برویم سر موضوع « دید نظامی» یا استراتژیک. این نگاه در عین حال که دیدی عملی ست در همان حال دیدی «قربانی کننده» نیز هست. عین بازیگر شطرنج. برای هدف مجبور است هزینه و تلفات بدهد. اما به اصول اخلاقی و هدف و شیوه ی انسانی خود برای رسیدن به هدف وفادار است. بجای طرح برنامه حداکثر و ایده آل با برنامه حداقل آغاز میکند.بجای اینکه مبارزه را به تنهایی پیش ببرد ضعف خود را می پذیرد و به همکاری تن میدهد. بجای اینکه تنها برای هدف خود بجنگد خود را مجبور می بیند که نخست برای اهداف مشترک بجنگد.نیرویی را که مورد پسندش نیست بخاطر اهداف مشترک می پذیرد. حداقل مقطعی. بجای اینکه برای آرمان نهایی بجنگد ترجیح میدهد برای آرمانی که عملی ست بجنگند.مثلا نخست بجای استقرارسوسیالیسم برای حاکمیت دموکراتیسم می جنگد. و با این نیروها وارد همکاری میشود . و مثالهای دیگر. همانطور که قید شد این دید«عملی-استراتژیک» است.وموانع همکاریها را می شکند. برای« نگاه عملی و نظامی» از «ماکیاولی»، می توان مثالهای زیادی آورد و علاقمندان می توانند به نوشته های او مراجعه کنند با توجه به این نکته که در اندیشه ی من تطبیق شیوه ی رسیدن به هدف انسانی با هدف الزامی ست. برخلاف ماکیاولی.چنین است علت عدم تشکیل جبهه ی متحد علیه دیکتاتوری در ایران. عدم نگاه عملی-نظامی درسیاست.