Skip to main content

نوشتار آقای مجید محمّدی فاقد

نوشتار آقای مجید محمّدی فاقد
ناصر کرمی

نوشتار آقای مجید محمّدی فاقد پارامترهای تاریخی، مردم شناسی، و جامعه شناسی پایه ای مرسوم است، و تراوش یک دیدگاه عصبی و سطحی نگری احساسی است که در حوزهء پژوهشگری نمی گنجد، در خارج از کشور تحصیل در رشتهء جامعه شناسی یکی از آسانترین راهها برای کسب مدرک است، در کل از هر 1000 جامعه شناس در سطح جهان، شاید بشود به داده ها و تحلیل های یکی از آنها اتکا کرد که تاکنون شامل جامعه شناسان ایرانی نشده است، فقط نوشتارهای آقای دکتر "جلال ایجادی" در این راستاست که باید منتظر ماند که عاقبت به کجا خواهد رفت. این روزها در اپوزیسیون و در حوزهء روشنفکری و جهان بینی ایرانیان یک آنارشیسم اطلاعاتی در سطحی بسیار پایین بر قرار است، یک دیدگاه واپسگرایانهءِ خود باخته و راه گم کرده در حال مسلط شدن بر اندیشه و جهان بینی های دانش محور

بر اندیشه و جهان بینی های دانش محور است: ناسیونالیسم ایرانی را بر پایه شیعه گری قزلباش صفوی بنا می نهد و تمامیبت ارضی را مدیون شاه اسماعیل صفوی می پندارد در نتیجه به شیعه گری و حاکمیّت قاجاری و صفوی علی خامنه ای تُرک تبار مشروعیّت می بخشد ، جهان بینی مولوی را جانشین اندیشه و جهان بینی های راسیونال عصر امروز میگذارند، تُرک ستایی و کشور ترکیه و اردوغان را ساختار مطلوب ایران فردا می نامد، و اصلاح طلبان را ناجی بحران کنونی ارزیابی میکند، واژهء آریا و آریایی را انکار میکند، تا واژهءِ ایران ( یعنی سرزمین آریا) را از محتوا خالی کند، تا سرزمین و ملّت ایران را بی هویّت کند. ایرانیان هیچگاه نژاد پرست نبوده و نیستند، ایرانیان دگر ستیز نبوده و نیستند، ایران و ایرانیان خود قربانی دو قوم نژاد پرست و دیگران ستیز تُرک و عرب بودند و هستند. تاریخ جهان گواهی میدهد که کدام قوم و نژاد خود پرست و دگر ستیز بوده، هست، و خواهد بود. آریا و آریایی واژهء باستانی از تولد تاریخ در زبانهای هند و اوپایی و سانسکزیت بوده و هست. حتّی کافی است که در جستجو گر گوگل واژهء Arierبنویسید و جواب را در خواهید یافت. ایرانیان ( آریایی ها) حق دارند مانند سایر مردمان باستانی و امروز: هند، هندوستان، چین، ژاپنی، آلمانی، آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، ترکیه( سرزمین تُرک ها از سال 1926 میلادی )... و غیره خود را آریایی (ایرانی)
بنامد. اگر ایرانیان خود را ایرانی (آریایی) نامگذاری نکنند پس خود را چه بنامند، عرب و تُرک و مغول که نیستند، ما در ایران دو اصطلاح و یا دو هویّت ایرانی داریم 1- مردمانی که از قوم ( یا نژاد ایرانی، آریایی) ایرانی هستند، که تمامی تیره های ایرانی با گویشهای مختلف را در بر میگیرد 2- ایرانیانی که تابعیّت کشور و یا جغرافیای سیاسی ایران را دارند که مردمان مهاجر به ایران را از جمله اقلیّت عرب استان خوزستان، تُرک تباران و مغولان را شامل میشود. امّا آنچه ملاک و میزان است یک قانون اساسی دمکراتیک است که حقوق همهء شهروندان را بطور یکسان رعایت کند. آقای دکتر عبدالستار دوشوکی بجای انکار آریایی و هویّت ایرانی، و بجای تازیدن به ایرانیان، باید به ساختار طبقات حکومتها از دوران هجوم اعراب و تُرک تباران در ایران نگاهی عمیق بیندازند، و دریابند، که شیعه گری تراوش فکری و فرهنگی ایرانیان نبوده و حکومتهای برخاسته از آن هم ایرانی نبوده و نیست، و کمی هم به فرهنگ مردم بلوچ . وبه زبان مادران بلوچ توجه کنند، هنوز که هنوز هست، وقتی یخواهند کسی را و یا بچه ای را بترسانند، میگویند، قجر، قجرها (قاجارها) آمدند، آقای دکتر دوشوکی، اگر جرأت و شجاعت رودرویی با حکومت و مردم قجر ها و گروهی ایرانی خود فروختهءِ غیر پارسی را ندارید، لطفأ به ایرانیان توهین نکنید، و تصور نکنید که ایران بیابان است، 1400 سال هست که مردمان مهاجم و مهاجر به ایران موفق نشدند، ایرانیان( آریایی ها) را به تسلیم وادارند، در آینده هم نخواهند توانست. بیتی زا فردوسی: ز دهقان و از تُرک و از تازیان/ نژادی پدید آمد اندر میان/ نه دهقان، نه تُرک، نه تازی بود/ سخن ها به کردار بازی بود/ را بی مناسبت در اینجا آورده اید و از آن فقط سوء استفادهء ابزاری کرده اید، فردوسی همان مقاومتی را کرده است که امروز ایرانیان در مقابل حکومت تُرک و تازی حکومت اسلامی علی خامنه ای میکنند. هویّت و فرهنگ ایرانی مورد هجوم اقوام نژاد پرست و دگر ستیز است و آنچه از خود نشان میدهد، مقاومت و پایداری است، رستم ما از سرزمین سیستان است. فقط در یک سیستم فدرال است که میشود قدرت سیاسی و اقتصادی حکومت مرکزی را که از چنگ دو گروه ایرانیان غیر پارسی رانتخوار بی هویّت و قوم تُرک آذری با ایدئولوزی شیعه گری قزلباش بیرون آورد. از شما و امثال شما انتظارات بیشتری میرود.