Skip to main content

این مقاله نمونه خوبی‌ است تا

این مقاله نمونه خوبی‌ است تا
Anonymous

این مقاله نمونه خوبی‌ است تا نقش ( ایدئولوژی هرج و مرج گرا در قالب بینش چپی و کمونیستی ) حلاجی شود، توجه و تمرکز این مقاله به کوبانی از کجا ناشی‌ می‌‌شود و چرا آن را به ( ترک ستیزی ) میکشاند، واقعیت این است که ( انبار فکر پ کا کا در کردستان ) سعی‌ در تولید کالائی داشت تا آن را به جهان سرمایداری بفروشد و آن کالا چیزی جز ( فمنیزم در قالب زنان جنگجو تفنگ به دست ) نبود، چپ‌های ایرانی‌ و آذربایجانی به طور این دام ( پ کا کا ) افتادند ولی‌ جامعه آزربایجانی قادر به حلاجی این طرفند پ کا کا بود و ترکان آذربایجان به دام این طرفند پ کا کا نیفتادند، پ کا کا نیز بعد از مدتی‌ دوزاریش افتاد که این طرفند در غرب نیز خریدار ندارد، نه در اتحادیه اورپا و نه در آمریکا کسی‌ خواهان خرید این کالا نبود، کمونیست‌ها و چپ‌های ایرانی فرصت دیگری را در کشاندن منطقه به یک ( بی‌ نظمی کامل ) با حربهٔ ( چپی و کمونیستی ) از

از دست داده بودند و در این شکست، ترکان آزربایجانی با تدبیر و منطقی‌ باور نشدنی‌ بر جریانات ( نیست گرا و هرج و مرج طلب کمونیستی ) پیروز شده بودند، در اینجاست که یکی‌ باید بپرسد که چرا در جوامع پیشرفته غربی، شعبه‌های سازمانهای ( استالینیستی - لنینیستی ) از جمله ( استالینیست ها، بلشویک ها، تروتسکی‌ها مائو ئیست‌ها ) از بستر جامعه حذف شده اند ولی‌ این شعبه‌های ( کمونیستی هرج و مرج گرا ) در شرق مثل قارچ می‌‌رویند، و چرا همه این سازمان‌های ( کمونیستی و چپی ) یک دشمن مشترک دارند و آن ترویج ( ترک ستیزی ) است؟ ۶ هفته پیش نوشتم دید کمونیستی ( ضدّ مدرنیته ) است، نگاه مارکس به جامعه نیز، نگاهی‌ اسطوره‌ای است، علم با مدرنیته سر جنگ دارد و تاریخ با مرگ اسطوره شروع می‌‌شود، جامعه آزربایجانی و ترک ( دارای روحیه بالای کارافرینی ) است و بدین سبب سیر تحولات ( ترک ) را مقابل ( کمونیست ) قرار میدهد، کمونیست، هرج و مرج گرا، نیست گرا تنها چیزی که لازم ندارد بلکه دشمن درجه یک آن است ( روحیه کارافرینی ) است، کمونیست، هرج و مرج گرا و نیست گرا به ( روحیه انقلابی‌ ) نیاز دارد نه روحیه کار آفرینی، به همین دلیل نیز شما کمتر چپی را پیدا می‌کنید که نظر خوشی‌ به ( ترکیه یا آذربایجان ) داشته باشد. در نظر کمونیست‌های هرج و مرج گرا، یک کرهٔ شمالی‌ نا موفق بهتر از یک ترکیه با دموکراسی شکسته در منطقه است، یک کرهٔ شمالی‌ نا موفق در منطقه، آن آشوب، بلوا، بی‌ نظمی، هرج و مرجی را که کمونیست و چپ آرزو دارد فراهم می‌‌آورد.