نگاه من به جامعه، با شما متفاوت بود، من به هیچوجه به جنگ پارتیزانی اعتقاد نداشته و ندارم، من به جای جنگ پارتیزانی، تمرکزم را بر روی ( جوامع اسلامی شرقی و روند تکامل آنان در یکی دو قرن اخیر ) سوق دادم، کشورهای ( اندونزی، پاکستان، ایران، ترکیه و مصر ) را به عنوان سوژه انتخاب کردم، متوجه شدم در همه این کشور ها، ابتدا نظامیان قدرت را قبضه میکنند، بعد جامعه یک دوره تثبیت امنیت را تجربه میکند، بعد از این مرحله، ( سر و سامان دادن به اقتصاد ) آغاز میشود و بدین جهت ( تصویب قوانینی ) برای سهول این امر اجباری میگردد، به تدریج این روند جامعه را ( صاحب دو فاکتور ) میکند که عبارتند از ۱- قوّه قانون گذاری که جامعه هول قانون اداره میشود. ۲- طبقه متوسط که امنیت و قوانین تصویب شده اقتصادی بستر مناسب را برای به وجود آوردن این طبقه فراهم آورده است، نقطه عطف این مرحله ( واگذاری امور
نگاه من به جامعه، با شما
نگاه من به جامعه، با شما
Anonymous
نقطه عطف این مرحله ( واگذاری امور دولت از نظامیان به دولت سیویل و مدنی است، بعد دریافتم این مراحل به شکلهای مختلف در اندونزی، پاکستان، ترکیه و مصر عملی شدند به جز این ایران نکبت زده ما، بعد فهمیدم که در فقدان این مراحل و در نبود نهادهای مدرن مثل ( حزب، مطبوعات آزاد، بانک مرکزی مستقل و الخ ) بجای دولت سیویل و مدنی، مافیا کنترل دولت را به دست میگیرد که در ایران نکبت زده شاهد آن هستیم. با این شرایط هیچ نیازی به مبارزه پارتیزانی ندیدم، البته دوران شما نیز، دوران چگوارا بود، من بعد از انقلاب متولد شدم.