Skip to main content

آقای تبریزی گرامی، شخصا

آقای تبریزی گرامی، شخصا
Anonymous

آقای تبریزی گرامی، شخصا انتظار داشتم که کسانی در زیر این نوشته، مطالبی در رابطه با آن بنویسند تا من هم چیزی یاد بگیرم.
متاسفانه شما مقدار زیادی در رابطه با سره نویسی فارسی نوشته اید. حالا ما در مورد چه چیزی بحث کنیم؟ اینکه سره نویسی خوب است با بد؟ اینکه قند یک واژه فارسی است یا اینکه زبان فارسی اصلا حرف ق ندارد تا قند فارسی را داشته باشد؟ راجع به قواعد جمع؟ راجع به استفاده لغتهای بیگانه در یک زبان و اینکه آنها را باید بر اساس قواعد خود جمع بندی بکند یا بر اساس قواعد زبان اصلی؟ چرا بحث را منحرف می کنید؟ بگذارید صحبتها بر روی موضوع آن شکل بگیرد و شما هم یک مقاله جداگانه در رابطه با سره نویسی بنویسید تا من و دیگران هم در آن شرکت کنیم و نظرمان را بنویسیم.
یک سوال هم از شما دارم که امیدوارم به آن جواب بدهید. البته این سوال بطور غیرمستقیم به بحث هویت ملی مربوط می شود.
سوالم این است:
شما که

این همه به دیگران ایراد می گیرید که گرسنگی و بیکاری کارگران و زحمتکشان را ول می کنند و به زبان عمه ای و خاله ای و.. می پردازند، چرا خودتان در هر فرصتی، به جا و بیجا در مورد سره نویسی فارسی قلمفرسایی می کنید و اینهمه در مورد زبان عمویی خودتان دل می سوزانید و به آن می پردازید؟ مگر درد کارگران و زحمتکشان ایران، سره نویسی است؟