Skip to main content

در ادامهء کامنت قبلی به آقای

در ادامهء کامنت قبلی به آقای
ناصر کرمی

در ادامهء کامنت قبلی به آقای دکتر عبدالستار دوشوکی: اوّل اینکه بیت فردوسی در اصل چنین است: از ایران و از تُرک و از تازیان/ نژادی پدید آید اندر میان. ولی شما نوشته اید " ز دهقان و از تُرک و از تازیان. بنا بر این تفاوت بنیادی و تاریخی هست بین " ز ایران" تا " ز دهقان". از این گذشته در ست نیست از یک مجموعه فقط یک بیت آنهم ناقص را به عنوان سند برجسته شود. از همه مهمتر باید دید، زمان و مناسبت و موضع گیری در این مجموعه شعر و و هرکدام از بیتها کی و به چه منظور بوده است. طبق منابع تاریخ تحولات اجتماعی در ایران، از جمله تاریخ سه جلدی" مرتضی راوندی" آمده است که فردوسی طرفدار شعوبیه بوده و نظم شاهنامه را بخاطر یک هدف مقدس یعنی زنده کردن داستنهای ملّی ایران و مقاومت در برابر اقوام مهاجر آغاز و به پایان رسانده است.

. ● مجموعهء زیر هم از زبان رستم پور هرمزد شاه از شکست ایرانیان یاد میکند، دلدادگی او به آئین باستان و تنفر وی از تعصبات مذهبی و نفرت فراوانش از ستمگران تازی است. این مجموعه اعتراضی است و اثباتی نیست که بگو ییم ایرانیان هویّت ایرانی خود را از دست داده اند، بلکه یک "اگر" و یک" پیش بینی" است که گوید پیروزی تازیان بر ایران شکوه و عظمت هویّت ایرانی را از بین خواهد رفت، براستی آیا ایرانیان عرب و یا تُرک شدند، و یا تسلیم اسلامیزاسیون اعراب و حکومتهای بیگانگان تُرک تباری ازجمله نظام حکومت اسلامی حاکم بر ایران امروز شدند، و یا میشوند بطور یقین نه !. تاریخ مستند ایران هم شاهنامه نیست، بلکه منابع بسیار در دانشگاهها و موزه های و در کشورهای مختلف جهان است، شما در همان لندن به موزه آنجا بروید و در طبقهءِ دوّم شاهد تاریخ مستند و نیمه مجسم و مجسم ایران خواهید بود، حتی در پترسبورگ روسیه، در پاریس، در برلین، در آمریکا و سایر نقاط دیگر. مجموعه کامل این هست:
چو بخت عرب بر عجم تیره شد... همی تخت ساسانیان تیره شد/
دگرگونه شد چرخ گردون به چهر... از آزادگان پاک ببُرید مِهر/
به ایرانیان زار و گریان شدم... ز ساسانیان نیز بریان شدم/
کز این پس شکست آید از تازیان... ستاره نگردد مگر بر زبان/
چو با تخت منبر برابر شود... همه نام بوبکر و عمر شود/
تبه گردد این رنجهای دراز... فرازی نشیب آید شیبی فراز/
ز پیمان بگردند و از راستی... همه کارشان کژی و کاستی/
رباید همی این از آن، آن از این... ز نفرین ندانند بازآفرین/
نهانی بتر زآشکارا شود... دل مردمان سنگ خارا شود.
شود بندهءِ بی هنر شهریار/ نژاد و بزرگی نیاید بکرا/
بگیتی نماند کسی را وف... روان و زبانها شود پُر جفا/
از ایران و از تُرک و از تازیان... نژادی پدید آید اندر میان/
نه دهقان نه تُرک و نه تازی بود... سخنها بکردار بازی بود/
بریزند خون از پیِ خواست... شود روزگار بد آراسته/
زبانِ کسان از پیِ سودِ خویش... بجویند و دین اندر آرند پیش/
فردوسی هزار سال پیش اعمال نظام جمهوری اسلامی امروز را هم پیش بینی کرده است. مجموعه های دیگر در مورد درگیریهای گفتاری بین ایرانیان و اعراب در شاهنامه هست که زمان بحث آن نیست. امیدورام که در سال جدید در افکار و منش خود تجدید نظر کنیم، و بر روی مسائلی نیروی خود را بگذاریم که به جایگزینی دمکراسی و شکوفایی در همهء عرصه ها کمک کند. با سپاس.