Skip to main content

دفتر خاطرات عزیزم، امروز باز

دفتر خاطرات عزیزم، امروز باز
Anonymous

دفتر خاطرات عزیزم، امروز باز دوباره این سعادت نصیبم شد که به تو سری بزنم. نمی دونی چه اندازه از نوشتن روی اوراق عزیزت لذت می برم. چون هر بار که قلم به دست می گیرم، از تحولاتی در عرصه ژئوپولتیک جهانی می نویسم که مثل همیشه به نفع میهن عزیزم ترکیه و از آن مهمتر به ضرر روستای فارسی تمام شده، میشه و خواهد شد. تازه اگه هم این جور نباشه و برعکس باشه، چون من دوست دارم فکر کنم که این جوریه، پس غمی نیست. مثلا اگه داعش داره به نفع روستای فارسی کار میکنه، من پیش خودم فکر می کنم به زیان فارسستان عمل می کنه یا اگه سیاستهای اردوغان به ضرر ترکیه هست، من هی به خودم میگم سیاستهاش به نفع ترکیه است و لذا این جوریه که همیشه خوشم! پس اجازه بده تا تحلیل تحولات ژئوپولتیک جهانی رو در چند جمله برات خلاصه کنم و بعد سراغ خوابم برم که تعریف کردنش از دیشب ناتموم مونده بود.

آخه میدونی، یکی از نادر استعدادهای من اینه که میتونم اون چه رو که این کویرنشینان شاهنامه خون با چند ساعت بحث و بررسی یا تو چند جلد کتاب، نمی تونن تحلیل کنن، در سه یا حداکثر چهار جمله تحلیل کنم. به هر حال، باید بین من و سیستمی که کارکرد دانشگاههاش شکست خورده و بجای علم جهل تولید میکنه باشه دیگه.
بعله، داشتم می نوشتم که این روزها قیمت نفت پایین اومده و این به نفع کشورهای عضو بریکس و به زیان گله ی مردان بیمار اروپا تموم میشه. حالا می پرسی مردان بیمار اروپا کی هستند؟ خوب، این اسمیه که من روی کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، انگلیس، ایتالیا، سوئیس، نروژ، هلند، دانمارک، لوکزامبورگ و چند تا مملکت در پیت و گدا- گودوله ی دیگه گذاشتم. بعد می پرسی کشورهای بریکس کی هستن؟ کشورهای بریکس میشن چین، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی و هند. حالا می پرسی که این چه ربطی داره به ترکیه عزیز؟ خوب! ربطش اینه که ترکیه هم قراره اگه خدا بخواد عضو بریکس بشه و هر وقت که عضو بریکس شد، حتما کمونیستهای ورشکسته ای مثل رفیق پوتین و دیلما روسف و حزب کمونیست چین رو ناکار میکنه و یه سیستم دموکراتیک ترکی به جاش برقرار میکنه. باز میپرسی که رفیق پوتین که دیگه رفیق نیست و ربطی به کمونیسم نداره؛ جوابش اینه که اگه کمونیست نیست، روس که هست! حالا باز می پرسی که همه اینها قبول، ولی از پایین اومدن قیمت نفت چرا باید مردان بیمار اروپا ضرر بکنن و ترکیه نفع ببره؟ جوابش اینه که جوابش رو خودم هم نمی دونم. اما غمی نیست؛ چون با گفتن این عبارت جادویی که «به دلیل قحطی تحلیل در مدیای فارسستان مجبورم چند تا نکته رو توضیح بدم»، همه چی رو میشه ماستمالی کرد و کسی هم که روحش خبردار نمیشه :))) اگه هم خبردار شد، یه چیز بی ربطی مثل تعداد افعال ساده فارسی رو قل میدم وسط تا همه چی به خیر و خوشی تموم بشه.
خوب، این از تحلیل سیاسی روز و حالا وقت خواب نیست و وقت تعریف کردن خوابه:
بعله، داشتم می گفتم که طیب افندیلرمیز خیلی صمیمی و گرم، عثمان بی رو کنار دستش نشوند تا وضعیت ترکمنهای کرکوک رو ازش جویا بشه. من هم با گوشای خودم شنیدم که عثمان بی در جواب گفت: "به لطف الله تعالی و دولتی سر طیب سولطان، اوضاع کرکوک در امن و امانه. چون بعد از حمایتی که اردوی ظفرنمون ترک در جریان بلای اون گروه ملعون موسوم به داعش از ما به عمل آورد، چاههای نفت از کردها به ما رسید و به قول معروف، به خواست خدا عدو سبب خیر شد و ما هم با قویروق درون قویماق فرو غلتیدیم. خصوصا که تو جریان شکستن محاصره آمرلی، ترکیه و شخص سولطان به معنای حقیقی سنگ تموم گذاشتن و جمله ترکمنها مدیون مراحم همایونی شدن. مثلا خود من که اسمم شعبون علی بود، بعد این حماسه ظفرنمون، تصمیم گرفتم که هم اسم و هم مذهبم رو تغییر بدم و به مذهب مبین حنفیه مشرف بشم. در هر حال، دیگه نه از ترور رؤسای احزاب ترکمن خبری هست، نه از آوارگی و دربدری، نه از منت کشی کرد و آمریکایی و غیره. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که سایه سلطان همیشه بالای سر جمله ی مسلمین و دنیای ترک هست."
بعد از ایراد این نطق رسا و احساساتی که اشک رو توی چشمای من جمع کرد، عثمان به اون دو پسر جوون که همراهش اومده بودن اشاره کرد و گفت: "سولطان افندیلریمیز، همون طور که خودتون مستهظرید، عموم ترکمنهای کرکوک هنوز هم که هنوزه، وضع و اوضاع خوشی ندارن. اما با این وصف، دار و ندارشون رو روی هم گذاشتن و این تحفه ها رو براتون فرستادن." بعد اون دو تا جوون هدیه ها رو زمین گذاشتن و پس پسکی مرخص شدن.
دفتر خاطرات عزیزم، خیلی دلم می خواست قسمت بیشتری از خواب و خیالهام رو برات بنویسم. اما حقیقتش، این تحلیل سیاسی اون قدر به سلولهای مغزم فشار آورده که دیگه توان نوشتن رو ندارم. اما قول میدم دفعه بعد همش راجع به خوابم بنویسم. فعلا شب خوش!