سخنی با جناب سیاوش پیرامون رمان و داستان، شما با کدام ظرفیت زبانی میخواهید رمان فارسی خلق کنید؟ از ( صادق هدایت ) مثال زده اید، آیا شما میدانید که ( بوف کور ) هدایت کپی کامل از دفتر خاطرات ( ریلکر ) است، همانطور که رمان ( سمفونی مردگان ) عباس معروفی کپی کامل از کتاب ( خشم و هیاهوی ) ویلیام فاگنر است. ظرفیت زبانی وقتی در یک زبان حاصل میشود که جامعه با عبور از فرهنگ شعر و شاعری، قادر به ایجاد پلی شود که هنر و فلسفه را به هم ارتباط دهد و معنی ادبیات هم چیزی غیر از نیست، آیا زبان فارسی قادر به ایجاد ارتباط بین هنر و فلسفه شده؟ رمان فارسی چیزی جز کپی برداری و تقلید کورکورانه از غرب نبوده. شما در بخشی از کامنت تان اشاره به زبانهای اسلاو کرده اید، آیا داستان ( زنی از سارایوو ) را خوانده اید؟ ( پلی بر روی درینا ) نیز کتاب دیگر این نویسندهٔ یوگسلاویا ئی است، اسم نویسنده
سخنی با جناب سیاوش پیرامون
سخنی با جناب سیاوش پیرامون
Anonymous
اسم نویسنده ( ایو آندریک ) است. من در اینجا پرسشی از شما دارم، آیا این سخنان از ( صادق هدایت ) است یا از ( یوجین اونیل ) نویسنده و نمایشنامه نویس امریکائی ( در زندگی زخم هائی است که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد و الخ