Skip to main content

دوستان گرامی یوسف و احمدی

دوستان گرامی یوسف و احمدی
آ. ائلیار

دوستان گرامی یوسف و احمدی زاده
دو نکته از نیرو های تغییر را مطرح کرده اند:
یوسف: اتحاد خلقهای غیر فارس
احمدی زاده: اتحاد ترک و فارس
و من دید سوم، اتحاد « همه اقشار اجتماعی تحت ستم دیکتاتوری-تبعیض-بی عدالتی اجتماعی» را مطرح میکنم:

که ترکیب دو دید بالا و به اضافه چیزهای دیگر است از نظر جامعه شناسی :
واقعیت این است که «جامعه ی ایران » خواستهای سه گانه دارد که بخاطر آنها نیز دربرابر حکومت قرار گرفته است:
-دموکراسی-رفع تبعیض-عدالت اجتماعی
مشکل خلقهای ایران «غیر فارس و فارس» در مورد مسایل « دموکراسی، اتنیکی-اداره ی امور خود-رفع تبعیض- اجرای عدالت اجتماعی نسبی یعنی فراهم نمودن نان-مسکن-بهداشت-آزادی» برای زحمتکشان و همه؛ توسط «مبارزه ی همه اقشار اجتماعی » از راه تحقق خواسته های سه گانه بالا می تواند بصورت نسبی حل شود. در بدترین حالت می تواند بستر حل آنها فراهم و باز شود.

بنا براین نیروی تعیین کنند در مبارزه برای تغییر « همه اقشار اجتماعی تحت ستم سه گانه:«دیکتاتوری-تبعیض- بی عدالتی اجتماعی» هستند. و هر سیاستی که این اتحاد را مانع شود زیانمند و چه بسا ارتجاعی ست.
دید اتنیکی نادرست است و ما را به بیراهه می برد و سیاستهای انحرافی- راسیستی- و دیکتاتورانه نشان میدهد. راه درست دید جامعه
شناسانه است که همه اقشار اجتماعی تحت ستم را مطرح کرده و بر اتحاد آنها در خواسته های سه گانه تأکید میکند.

انقلاب و تغییر توسط «اقشار اجتماعی تحت ستم» صورت خواهد گرفت. و هیچ گریزی هم نیست. همه انقلابها و علم جامعه شناسی و سیاست نیز این اصل را تأیید میکنند.

تضاد دید «اتنیکی و دید جامعه شناسانه»

خطای فلسفی-سیاسی که در این 36 سال در اندیشه ی فعالان آذربایجانی رخداده و تاکنون کسی آنرا مشخصاً مورد نقد قرار نداده
تضاد این دو دید است. با اینکه من همواره مسایل را از بعد جامعه شناسانه مورد تحلیل قرار داده ام اما جا دارد که جداگانه این تضاد در مقاله ای توضیح داده شود.
مشکل این است که تا کنون فعالان «با دید اتنیکی به تغییر و انقلاب» نگریسته اند در حالیکه «مسئله ی اتنیکی یکی از مشکلات» است. این مسئله را پنجره کردن و بر پایه این تز و اندیشه همه چیز را از این زاویه دیدن به دهها دلیل منطقی غلط است .
درستش نگریستن از «پنجره ی انقلاب به مشکل اتنیکی» ست. و نه از « پنجره ی اتنیکی به انقلاب».
مقوله انقلاب تغییر را کار «همه ی اقشار تحت ستم میداند» . و بر اساس شناخت جامعه - اصول خود را فرموله میکند. چون تغییر توسط حرکت کل جامعه یا قسمت اعظم آن صورت میگیرد. وقتی از دید اتنیکی به انقلاب و تغییر نگاه میکنیم مجبور میشویم همه چیز جامعه را اتنیکی ارزیابی کنیم در حالیکه همه چیز اتنیکی نیست و این مشکل تنها یکی از سه مسئله اساسی جامعه ماست.
«نگاه اتنیکی به همه چیز» در عمل یک دید و سیاست راسیستی نتیجه میدهد و چنانکه داده است. حکومت هم بخوبی روی این دید مانور میدهد.
سیاست جدایی خواهی- دشمنی بین فارس و ترک، بین ترک و کرد، عرب و فارس؛ جنگ داخلی طلبی- اتکاء به بیگانه- مانورهای حکومتی، شعله ور سازی نفرت و کینه و دشمنی همه از «نگاه اتنیکی به همه چیز» نتیجه میشود. این نگاه غلط و به شدت ارتجاعی ست. نگاه از دریچه تز انقلاب و تغییر به مشکل اتنیکی راه درست پیروزی ست. و دست حکومت را نیز از مانورهایش کوتاه میکند.
نوشتم «همه چیز اتنیکی نیست ».«نگاه اتنیکی به همه چیزعلط است.»
نکته عیان است و نیازی به دلیل نیست. اما گاهاً این عیانها مشکلات درست میکنند:
دلیل :
برای شناخت جهان ما از علوم مختلف استفاده میکنیم:
ریاضی-فیزیک-شیمی-تاریخ-ادبیات-جامعه شناسی-روان شناسی و غیره.
حال یکی بیاید به همه چیز از دید ریاضی نگاه کند یا شیمی یا فیزیک . یا روانشناسی.
خطای منطقی آن است که یک بعد را گرفته و به همه پدیده ها و اشیاء شامل میکند. و واقعیت ابعاد دیگر جهان و اشیاء را ندیده میگیرد. همه چیز در جهان ریاضی نیست. یا شیمی نیست. رواشناسی-ادبیات و تاریخ وغیره هم هست.
اشکال دید اتنیکی آن است که این بعد را شامل همه یا خیلی چیز ها کرده و از محدوده ی خود خارج میکند.
با این که در همه علوم رد دیگر دانشها وجود دارد ولی هر عرصه محدوده نسبتاً مشخصی دارد و نمی توان یک محدوده را به همه عرصه ها شامل نمود.
e = اتنیک
j=جامعه
[...--a-b-c-d-e ]مجموعه
[...j=[a-b-c-d-e
در این توضیح جامعه از کل، با زیر مجموعه های [j=[...--a-b-c-d-e تشکیل شده.
و e مساوی j نیست .
بلکه عضوی از آن است. اما دید اتنیکی آنها را مساوی هم قرار میدهد که غلط است. یعنی e مخالفj
ادامه در کامنت بعدی