Skip to main content

دوستان گرامی، ویژگی

دوستان گرامی، ویژگی
تبریزی

دوستان گرامی، ویژگی ناسیونالیستی (هویت ملی) بخشی از هویت انسانی نیست و ساخته و پرداخته ناسیونالیسم است و این ناسیونالیسم است که انسان ها را با زبان و نژاد و تبار و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه بخشبندی می کند! هویت ملی، برخاسته از ویژگی های انسانی مردم گوناگونی که در سرزمین های گوناگون زندگی می کنند نیست و هویتی ساختگی و بی ریشه و فراورده سیاسی یا ایدئولوژیک پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی است که ناسیونالیسم مردم جهان را با آنها بخشبندی می کند! ناسیونالیسم شش هزار سال پیش و در زمان برده داری پیدا شد و مرزبندی میان انسان ها و برپائی صدها کشور نیز فراورده ناسیونالیسم است و ناسیونالیسم فراورده مرزبندی های نژادی و زبانی میان انسان ها نیست بلکه دیوارکشی میان مردم جهان بر پایه نژاد و زبان و رنگ پوست و نیاکان فراورده .....

..... ناسیونالیسم است! هرگز ناسیونالیست ها انسان ها را به حق و ناحق، ستمگر و ستمدیده، راستگو و دروغگو، درستکار و نادرستکار، نیکوکار و تبهکار، گناهکار و بی گناه، دارا و ندار بخشبندی نمی کنند و ابزار ناسیونالیست ها برای بخشبندی انسان ها به خوب و بد، نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه و یا همان چیزی است که هویت ملی نام دارد! از این روی نژادپرستی از اندام های جدا نشدنی ناسیونالیسم است و در همه جهان و همه تاریخ حتی یک ناسیونالیست را نمی توان پیدا کرد که نژادپرست نباشد و ناسیونالیسم بدون نژادپرستی چیزی است که در هیچ کجای جهان یافت نمی شود! برای یک ناسیونالیست ایرانی بودن برابر است با بودن از نژاد آریائی، آذربایجانی کسی است که از نژاد ترک باشد، آلمانی کسی است که از نژاد ژرمن باشد، عراقی کسی است که از نژاد عرب باشد، چینی کسی است که از نژاد هان باشد و ..... ناسیونالیسم بدون بخشبندی مردم جهان با هویت ملی نمی تواند کارش را از پیش ببرد! دوستان گرامی، ناسیونالیست هائی مانند ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، بنیتو موسولینی فاشیست، آدولف هیتلر نازی، صدام حسین پان عرب، اسلوبودان میلوشوویچ پان سرب و ..... همگی کسانی هستند که مردم جهان را با هویت ملی بخشبندی می کنند و جهانیان نیز کارنامه درخشان این ناسیونالیست ها را به خوبی دیده اند! ********** دوستان گرامی، اگر مغز کسی با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی در شش هزار سال پیش و در زمان برده داری یخ زده باشد که هیچ! اما اگر مغز کسی با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی از کار نیفتاده باشد و بخواهد زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم را در جهان از میان ببرد بی گمان به این نکته پی خواهد برد که برای نابودی ناسیونالیسم باید هر گونه شناسه از مردم بخش های گوناگون جهان با ویژگی های ناسیونالیستی (هویت ملی) را از میان برد! ********** دوستان گرامی، زنده یاد ژوبین رازانی (منصور حکمت) این نکته را به خوبی دریافته بود، چنان که در نوشتاری به نام (ملت، ناسيوناليسم و برنامه کمونيسم کارگرى) گفته است: ( ..... این ملت است که محصول و مخلوق تاریخی ناسیونالیسم است، ناسیونالیسم بر ملت مقدم است! اگر این تعبیر را قبول کنیم آن گاه فورا روشن می شود که مبارزه کمونیسم با ناسیونالیسم نهایتا مبارزه ای بر سر کشیدن ملت ها به این یا آن خودآگاهی و عمل سیاسی و اجتماعی نیست بلکه بر سر نفس تعلق و یا عدم تعلق ملی انسان هاست، بر سر رد و قبول هویت ملی است! پیروزی بر ناسیونالیسم بدون تحقق بخشیدن به یک گذار از مقوله ملت و هویت ملی ممکن نیست! ..... ) آری درست است! پیروزی بر ناسیونالیسم بدون از میان بردن نژادپرستی و زبان پرستی و ( ..... بدون تحقق بخشیدن به یک گذار از مقوله ملت و هویت ملی ممکن نیست! ..... ) زنده یاد ژوبین رازانی در جای دیگری از همان نوشتار می گوید: ( ..... ناسیونالیسم محصول خودپرستانه ملت ها نیست، برعکس، ملت ها و خودپرستی و تعصبات ملیشان محصول ناسیونالیسمند! ..... هویت ملی سنگ بنای استراتژی ناسیونالیسم در سازماندهی دولت طبقاتی بورژوازی است! ..... ) ********* سخن کوتاه، بخشبندی کردن مردم جهان با ویژگی های ناسیونالیستی (هویت ملی) مانند زبان و نژاد و تبار و رنگ پوست هیچ پیوندی با هویت انسانی ندارد و هویت ملی بخشی از هویت انسانی نبوده و ساخته و پرداخته ناسیونالیسم است!