Skip to main content

کیانوش گرامی؛

کیانوش گرامی؛
اقبال اقبالی

کیانوش گرامی؛
صورت مسئله اینست که اسلامگرایان (اسلامگرایان = اسلام سیاسی) می خواهند زنان را در گونی بپیچند، زبان ها را قطع کنند، و اسلام را با پشنوانه ترور، اسید، بمب اتم و ... به ملل تحمیل کنند. دو سوی این معادله دو نیرو ایستاده اند. یکی فیلش یاد بیابانهای عربستان و مناسبات 1400 پیش را کرده و برآنست تا دستورات قران را به مردم تحمیل کند و دیگری با همه عیب و ایرادهائی که دارند رو به اینده بهتر دارد.
جنگی اغاز شده است و ما نمی توانیم به غرب لبخند بزنیم و رای مان را در صندوق اسلامگرایان بگذاریم.
باید تمام قد در برابر اسلام سیاسی بعنوان نماد فاشیسم شرقی در قرن 21 ایستاد و از لائیسیته (سکولاریسم)، دمکراسی و آزادی دفاع کرد.
سیاستهای نادرست غرب در ارتباط با شرق نمی تواند هیچ جنایتی را توجیه کند ویا در دفاع بی قید و شرط از آزادی بیان بعنوان یکی از ارکان دمکراسی تردید ایجاد نماید.

گروهی بر این باور هستند که دمکراسی غربی بورژوائی (امپریالیستی) ست و برایشان کسر شان دارد در این جبهه قرار گیرنذ. آنها خود را موظف به مبارزه برای دمکراسی پرولتری می دانند. این نیرو در سیاستهای جهانی همسو و همصدا با فاشیسم اسلامی است.
نگاه کنید به تظاهرات امریکاستیزان در اروپا؛ طیفی از چپ سنتی تا حماس و حزب الله و داعش در کنار هم می ایستند! چرا ما بعنوان کوشندگان پشتیبان حقوق بشر، لائیسیته، دمکراسی، آزادی و جوامع سوسیال از فرهنگ سیاسی آنها عاریت بگیریم؟
من با نظر شما و دفاع "دانمارکی" از آزادی های بی قید و شرط اشنا هستم و براین باورم که این نقطه قوت و ارزش، از نگرش سنتی رنج می برد.
زمانی که موضوع مشخص در دستور کار قرار دارد و دفاع از مدنیت در برابر توحش اسلامگرایان موضوع روز است؛ طرح سیاست های خارجی فرانسه، نوعی منحرف کردن صورت مسئله است؛ گرچه سیاستهای فرانسه و .. در جایگاه خود مورد بررسی، انتقاد و برخورد قرار می گیرد.
موضوع حمله به آزادی بیان امری ماهوی در اسلام است که با عروج اسلام به قدرت سیاسی، فجایع پاریس، ایران در 36 سال گذشته، عراق و .. پیامد انست.
در خاتمه؛
دو درشکه در دو جهت مخالف بهم بسته شده اند. یکی (اسلام سیاسی) به 1400سال پیش و دیگری (سکولار دمکراسی) بسوی زندگی بهتر! ما باید انتخاب کنیم که در کدام درشکه می نشینیم و راه سوم سراب است!