Skip to main content

دوستان گرامی، سوسیالیست های

دوستان گرامی، سوسیالیست های
تبریزی

دوستان گرامی، سوسیالیست های ایرانی دو برخورد با ناسیونالیست های ایرانی دارند، یک گروه سوسیالیست هائی هستند که در برابر ناسیونالیست ها نرمش نشان داده و همان واژه های به کار رفته از سوی ناسیونالیست ها را از زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای گرفته تا دیوارکشی های هیتلری میان مردم با دستاویزهائی مانند حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم طوطی وار بازگو کرده و بازتاب می دهند! چنین کسانی چپ های پوپولیست نام دارند! درباره چپ های پوپولیست به نوشتاری در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/22496 گروه دیگر سوسیالیست هائی هستند که خودشان و دیدگاه هایشان را از ناسیونالیست ها جدا کرده اند چون به خوبی دریافته اند که ناسیونالیسم با ویژگی هائی که دارد با سوسیالیسم سازگار نیست و نمی تواند باشد و راست گراترین راست گراهای جهان ناسیونالیست ها هستند! زنده یاد ژوبین رازانی (منصور حکمت) .....

..... یکی از سوسیالیست هائی است که خودش و دیدگاه هایش را از ناسیونالیست ها جدا کرد و در چندین نوشتار که یکی از آنها نیز نوشتاری به نام: (ملت، ناسیونالیسم و برنامه کمونیسم کارگری) است سخنانی در این زمینه نوشته و نشان داده است که اگر کسی سوسیالیست باشد باید خودش را از ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی جدا کند، چپ پوپولیست با هزار و یک فلسفه بافی همان سخنان ناسیونالیست های وابسته به زرسالاری را آن هم با گفتاورد از مارکس و انگلس و لنین بازگو می کند اما ژوبین می گوید: ( ..... مارکس و انگلس تعلقات ملی - قومی را به عنوان مبنای تشکیل کشورهای مستقل صریحا رد می کنند! ..... ) و یا هنگامی که چپ پوپولیست در برابر ناسیونالیست ها دچار خودباختگی شده و همان سخنانی را که ناسیونالیست ها درباره دیوارکشی های هیتلری میان مردم می گویند بی کم و کاست بازگو کرده و بازتاب می دهد ژوبین می گوید: ( ..... اگر از ما بپرسند آیا هر نژاد یا هر قوم یا متکلمین به هر زبان خاص یا ساکنین هر سرزمین معین حق دارند کشور خود را تشکیل دهند؟ بی شک پاسخ ما منفی است! ..... ) و سخن درست نیز همین است، آری، یک سوسیالیست هرگز خواستار دیوارکشی میان مردم یک سرزمین بر پایه نژاد و زبان نیست چرا که: ( ..... ناسیونالیسم محصول سیاسی و ایدئولوژیک ملت ها نیست، برعکس، این ملت ها هستند که محصول ناسیونالیسمند! ..... ) و مرزبندی میان انسان ها و برپائی صدها کشور نیز فراورده ناسیونالیسم است و ناسیونالیسم فراورده مرزبندی های نژادی و زبانی میان انسان ها نیست بلکه دیوارکشی میان مردم جهان بر پایه نژاد و زبان و رنگ پوست و نیاکان فراورده ناسیونالیسم است! ناسیونالیست ها پس از آن که با دستاویز کردن حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم نمی توانند مردم فریبی کنند از دموکراسی هم دم می زنند! ناسیونالیست ها می گویند جدائی بخشی از خاک یک کشور بر پایه نژاد و زبان نشانه دموکراسی است! اما ژوبین می گوید: ( ..... در تبلیغات ناسیونالیستی حاکمیت ملی به سادگی با حاکمیت آحاد آن ملت یکی جلوه داده می شود و این حقیقت پرده پوشی می شود که در واقع نفس حاکمیت به نام یک ملت و قرار گرفتن هویت ملی به عنوان مبنای حقوقی و معنوی وجود یک کشور، خود ناقض حق حاکمیت شهروندان و محدود کننده حق مردم واقعی در تعیین سرنوشت خویش است! ..... ) و هرگز دیده نشده است که در سایه رژیم های ناسیونالیستی دموکراسی در یک سرزمین پیاده شود و مردم آن سرزمین بتوانند گرداندن کارهای سرزمینی را که در آن زندگی می کنند در دست داشته باشند و ناسیونالیست ها سردمدار سیاهترین و پلیدترین رژیم های دیکتاتوری در همه جهان و همه تاریخ بوده اند و هیچکس نمی تواند چنین رژیم هائی را باورمند به دموکراسی بنامد! ********** دوستان گرامی، هر چند این نوشتار ارزنده است و بسیاری از سخنانی را که سوسیالیست های نیک آئین به آنها باورمند هستند بازتاب می دهد اما بدبختانه نوشتن آن به پایان نرسیده و نیمه کاره مانده است و بدبختانه کاستی هائی نیز دارد که نمی توان همه سخنانی را که در آن آمده است بی کم و کاست پذیرفت.