Skip to main content

1- «داعش» مبارزه ی مسلحانه

1- «داعش» مبارزه ی مسلحانه
آ. ائلیار

مبارزه ی مسلحانه:
1- «داعش» مبارزه ی مسلحانه میکند. «ترور مسلحانه » انجام میدهد. این مبارزه ی مسلحانه ارتجاعی ست.
2- «ویت گنگ» در آغاز جنگ ویتنام به اجبار مبارزه ی مسلحانه میکرد که بعد ها به جنگ ملت ویتنام علیه دخالت آمریکا تبدیل شد و با پیروزی انقلابیون خاتمه یافت. این مبارزه ی مسلحانه ی ناچاری، مترقی بود.
3- مترقی یا ارتجاعی بودن مبارزه ی مسلحانه بستگی به « کیفیت مبارزه » دارد. ایده-اخلاق-برنامه- هدف- استقلال. این کیفیت را مشخص میکند. در حالت مترقی ، مبارزه کیفیت «دفاع انسانی- اخلاقی و انقلابی از مردم» را تضمین میکند.

4- در شرایط حاضر ایران ، مبارزه ی مسلحانه زمینه ی ذهنی توده ای شدن ندارد. زمینه ی ذهنی مبارزه ، مسالمت آمیز است.
5- در شرایط قیام عمومی ، دفاع مسلحانه ی مشروع از مردم در حالت ناچاری - پیروزی مردم را تضمین میکند.

6- در شرایط حاضر گروهی که به مبارزه ی مسلحانه برمیخیزد مجبور است « کیفیت «دفاع انسانی- اخلاقی و انقلابی از مردم» را تضمین کند. در« ایده-اخلاق-برنامه- هدف- استقلال».

7- من چنین گروه مسلحی در ایران سوراغ ندارم که از این «خصوصیات مترقی» برخوردار باشد. چون شرایط «عینی و ذهنی» پیدایش چنین گروههایی موجود نیست. این گروهها تنها در « پروسه ی خیزش عمومی» پدید خواهند آمد و حفاظت از جان مردم را در برابر یورش حکومت به عهده خواهند گرفت.

8- در پروسه ی «خیزش عمومی» انقلابیون مسلح «پلیس مردم» اند و حفاظت جان مردم را به عهده دارند. هر فردی که بسوی «مردم » گلوله شلیک کند ، متقابلاً گلوله دریافت میکند.

9- پلیس فرانسه « افرادی » را که به جان «گروهی از مردم» شلیک کرده بودند با گلوله پاسخ گفت. اینجا مطرح نیست که این افراد «بیچاره» بودند یا «خوشبخت». فرزند من بودند یا دشمن من . تعیین کنند «حفاظت از جان مردم» بود و هست. در ایران هم موضوع چنین است و چنین نیز خواهد بود.

10- گروهی که میخواهد «راه مبارزه ی مسلحانه» را در شرایط حاضر ایران بگشاید، مجبور است «کیفیت مبارزه ، و وظیفه ی دفاع از حفظ جان مردم » را در عمل پیاده کند. وگرنه مبارزه ی او خاصیت مترقی خود را از دست خواهد داد و به «تروریسم» تبدیل خواهد شد.

11- گروهی که فکر میکند در شرایط حاضر «با اهداف انسانی،اخلافی، انقلابی، دموکراسی خواهی» در مقابل حکومت «متجاوز به جان مردم»، می تواند « در تئوری و عمل» پلیس مردم شود و کارش را پیش ببرد، و دچار «خودکشی گروهی» نشود؛ اختناق پلیسی حکومت را بشکند، برای مردم مبارز «امید و تکیه گاه» بیافریند؛ می تواند حرکت کرده موجودیت خود را اثبات کند. و چشم براه حمایت مردم شود.

12- من فکر نمیکنم چنین گروهی بتواند اعلام موجودیت کند و در عمل نشان دهد که مترقی ست و میتواند دوام هم بیاورد. فکر میکنم برای پدیدار شدن شرایط ذهنی و عینی چنین گروههایی وقت لازم است. شاید اشتباه میکنم. و شناخت دقیقی از شرایط موجود ندارم.

13- از سوی دیگر امیدوارم مبارزه به شکل مسالمت آمیز راه توده ای شدن خود را باز کند و مردم از راه مسالمت به اهداف خود برسند.
14- من «جیش العدل و پژاک» را که اسانلوی گرامی در صحبت خود نام برده فاقد «کیفیت یک گروه مسلح مترقی» که در بالا شمرده ام میدانم. این دو گروه در «تئوری و عمل» نتوانسته «مترقی و انسانی» بودن خود را اثبات کند.
ویژگی یکی از اینها «مذهبی-ناسیونالیستی»ست. دیگری «ناسیونالیت-سکولار» است. با این خصوصیات گروه مسلح مترقی نمیشود. اعمال آنها هم مطابق ماهیت شان است. که بیشتر به «تروریسم» گرایش دارد تا «دفاع مشروع از جان و آزادی مردم».

15- تا وقتی که زندانی در ایران به مرخصی میرود و دوباره به زندان برمیگردد؛ حکومت تسلط پلیسی مطلق به جامعه دارد. در این شرایط «مبارزه ی مسلحانه ی شهری» عملی نیست. در دو نوار مرزی هم تکلیف این مبارزه با توجه به ماهیت آن مشخص است.راه اندازی «مبارزه ی مسلحانه ی مترقی» در نوارهای مرزی، عملاً توسط این دو پدیده (پژاک-جیش العدل) نشان داده که ممکن نیست. «ذهن مترقی گروهی» تنها در شهرها میتواند پدید آید و آنهم بعلت تسلط مطلق پلیسی برجامعه نمی تواند « به گروه مسلح فراروید و دوام بیاورد». شرایط باید تغییر کند. کسانی که فکر میکنند میتوانند وضعیت را تغییر دهند، و دوام بیاورند، و به تروریسم نغلطند، خصوصیات مترقی را حفظ کنند، و واقعاً پلیس مردم شوند، و از «جان و آزادی»شان حفاظت کنند، یا تأثیر مثبتی در این موضوع ایجاد کنند، میتوانند «ایده» ی خود را امتحان کنند. ارزیابی من آن است که این کار «عمدتاً خودکشی» ست. شاید اشتباه میکنم.
باقی در کامنت دیگر...