Skip to main content

جناب انصاف به تناقض گویی آقای

جناب انصاف به تناقض گویی آقای
Anonymous

جناب انصاف به تناقض گویی آقای جنیدی در این مقاله دقت کنید ، در اول مقاله می نویسد : اگر چه گاهي اين امرا [ منظور سلاطین و بزرگان ترک دربار است ] در خلوت و با خاصان به ترکي سخن مي گفتند، ...اما بطور رسمي هيچگاه در دربار آن ها به ترکي سخن نمي رفت و حتي در دربار سلجوقيان آسياي صغير که نام‌هاي ايراني، همچون کيکاوس و منوچهر، برخود مي نهادند، به فارسي سخن مي رفت و ديوان ها به فارسي دري نوشته مي شد. " . یعنی حتی خود سلاطین و بزرگان ترک هم می خواستند فارسیزه شوند و علاقه ای به زبان ترکی نداشتند . اما آقای جنیدی فراموش می کند که در اول مقاله چه نوشته در اواخر مقاله باصطلاح برای ترک زبان شدن مردم آذربایجان همچو دلیلی می آورد: " سزاي هر آذربايجاني که به ترکي سخن نمي گفت، بريدن زبان با شمشير بوده است " !!! در یک مقاله و با فاصله اندک ، تناقض گویی این چنینی درجه علمی و اهداف افرادی مثل آقای جنیدی

و طرفدارانش را به راحتی برملا می کند . چطور ممکن است از طرفی سلاطین و پادشاهان ترک به خاطر علاقه به زبان فارسی حتی خودرا فارسیزه می کنند و از طرف دیگر دستور می دهند هرکس ترکی صحبت نکند زبانش را باشمشیر ببرند؟!! این است دلایل علمی آقایانی چون فریدون جنیدی در ترک زبان شدن مردم آذربایجان !! واقعا خنده دار نیست ؟ و معلوم هم نیست در کدام کتاب تاریخ چنین چیزی نوشته شده است . شاید هم تاریخ جدیدی باشد که خود آقای جنیدی نوشته باشند ، چرا که آقای جنیدی از این شاهکارها زیاد دارد زیرا وی از ۶۰ هزار بیت شاهنامه فردوسی ۳۰ هزار بیت آنرا حذف کرده و گفته فقط ۳۰ هزار بیت آن مال فردوسی است ، چرا که در آن ۳۰ هزار بیت حذف شده فردوسی برای رسیدن به دینارهای زر وعده داده شده توسط سلطان محمود تعریف و تمجیدهای افسانه وی از سلطان محمود می کند مثل : چو کودک لب از شیر مادر بشست == ز گهواره محمود گوید نخست " و یا اشعار زن ستیزانه فردوسی چهره حکیمانه وی را مخدوش می کند ! ضمنا آقای انصاف اگر انصاف داشته باشید و تعصب فارسگرایی غیر منطقی را کنار بگذارید متوجه می شوید در رساله روحی انارجانی اشاره به گفتگوی یک خانواده و در میان زنان شده است . طبیعی است نظایر این خانواده ها هم اکنون هم در تبریز پیدا می شوند . خانواده هایی که از روستاهای غیر ترک نام برده شده به تبریز کوچ کرده و در آن ساکن شده باشند . بخصوص اینکه حتی در میان صحبتهای این خانواده از " قراچه داغ " سخن می رود که منطقه شناخته شده در آذربایجان با نام ترکی است که چند روستای غیر ترک از جمله " کرینگان " و غیره دارد و به احتمال زیاد این خانواده از اهالی همان روستاها می باشند که در تبریز ساکن شده اند چرا که تبریز بیشترین مهاجرین را از منطقه قره داع دارد و محله های شناخته شده در تبریز به نام "قره داغلیلار محله سی " مشهور است . در هر حال در میان رساله ترکی روحی انرجانی اگر جملاتی به زبان یکی و یا چند تا از اهالی روستاهای آذربایجان اشاره شده ، ترک بودن مردم آذربایجان را نمی تواند زیر سئوال ببرد .