مسئول محترم کامنت ها !
Anonymous
مسئول محترم کامنت ها !
من وکیل مدافع آقا یا خانم نگرش نیستم. ایشان ، هم فاضل است و هم قلمی توانا دارد و نیازش به حمایت ِ من نیست. آنچه که مینویسم ( به قول شاملو) « درد مشترک » است.معضلی است ،که در ایرانگلوبال ، به گونهای عریان و آزار دهند، دیده میشود و متأسفانه ، آن که باید پاسخگو باشد و چارهای بر آن بیندیشد ، تا کنون از پاسخ طفره رفته است و یا ( با بیاعتنا به اعتراض کاربران) همان سیاست معهود و معمول را ادامه داده است.
مکرر دیده میشودکه مسئول محترم بخش کامنت ها ( کدامیک ؟ نمی دانم) در برخورد با برخی کاربران ، یا «مرعوب» است و یا «مجذوب» .
یکی را ، از ترس آنکه مبادا همکاریش را با ایرانگلوبال قطع کند ، آنچنان می نوازد و پر و بال میدهد که طرف ، هر از گاه ( از پس ِ بد خوابی شبانه و یا به عادت مألوف)آتشفشان خشم اش را فعال میکند و چماق « سومرشناسانه » اش را ، بر سر منتقد نگونبختش میکوبد . بیآنکه دلواپس عکسالعمل ِ مسئول ِ بخش کامنت ها باشد.
همان مسئول محترم بخش کامنت ها، دیگری را ( که معقول و متین است و بیم پرخاش از او نمیرود ) به جرم ِ گره در ابروی کامنت انداختن و کمی تند شدن ، به بلای ممیزی گرفتار میکند.
جناب مسئول کامنت ها !
توهین آمیز نوشتن ، تنها در به کارگیری واژگان مستهجن و رکیک خلاصه و معنا نمیشود. در تحقیر دیگری ، میتوان آنگونه نوشت که ( در ظاهر امر) ردی آشکار از توهین باقی نمانَد. نمونهاش را صبح دیروز (دقایقی از نیمه شب گذشته ) در کامنتی پای همین مقاله دیدم. کامنتی ( از قماش نان قرض دادن دومشترک القبیله ، به هم ) که به مصداق « أشداء على الكفار رحماء بينهم» ، هم قبیلهای اش را، به مهر واژگانی نواخت و هندوانه ی صد منی زیر بغلش گذاشت و دیگری را ( که جرأت کرده بود ،معلومات عتیقه شناسی آن دو را به چالش بکشد ) از دم تیغ غضب و تحقیر و توهین « سومر شناسانه »اش !گذراند . و البته که آب از آب تکان نخورد.
آشکار است که انتقاد از مسئول کامنت ها ، به معنی ناسپاسی نسبت به او و نادیده گرفتن ِ انرژی و وقتی که صرف نظارت بر کامنت ها می کند، نیست.
همان مسئول محترم بخش کامنت ها، دیگری را ( که معقول و متین است و بیم پرخاش از او نمیرود ) به جرم ِ گره در ابروی کامنت انداختن و کمی تند شدن ، به بلای ممیزی گرفتار میکند.
جناب مسئول کامنت ها !
توهین آمیز نوشتن ، تنها در به کارگیری واژگان مستهجن و رکیک خلاصه و معنا نمیشود. در تحقیر دیگری ، میتوان آنگونه نوشت که ( در ظاهر امر) ردی آشکار از توهین باقی نمانَد. نمونهاش را صبح دیروز (دقایقی از نیمه شب گذشته ) در کامنتی پای همین مقاله دیدم. کامنتی ( از قماش نان قرض دادن دومشترک القبیله ، به هم ) که به مصداق « أشداء على الكفار رحماء بينهم» ، هم قبیلهای اش را، به مهر واژگانی نواخت و هندوانه ی صد منی زیر بغلش گذاشت و دیگری را ( که جرأت کرده بود ،معلومات عتیقه شناسی آن دو را به چالش بکشد ) از دم تیغ غضب و تحقیر و توهین « سومر شناسانه »اش !گذراند . و البته که آب از آب تکان نخورد.
آشکار است که انتقاد از مسئول کامنت ها ، به معنی ناسپاسی نسبت به او و نادیده گرفتن ِ انرژی و وقتی که صرف نظارت بر کامنت ها می کند، نیست.