رازی گرامی،
با تشکر از شما برای این اظهار نظر که میتواند برای من بسیار مفید باشد.
راستش را بخواهید من مدتهاست که با خودم کلنجار میروم و هنوز به جایی نرسیدهام. من خیلی هم منزه طلب نیستم. تلاش میکنم پدیدهها را در ارتباط با هم ببینم و سبک و سنگین کنم. هم خودِ کار و هم شیوه آن و در نهایت، نتیجه آن برای من اهمیت دارند.
با خودم میگویم: "من که تصمیم گیرنده نیستم. پس مسؤلیتی بر عهده من نیست."
باز با خودم میگویم: "اگر شغل یک نفر چاقوسازی است و با آن چاقو انسانی کشته میشود، مسؤلیتش که با او نیست."
سپس از خودم میپرسم: "آیا اگر آن چاقوساز بداند که با چاقویی که میسازد، هم انسانی از مرگ نجات مییابد و هم انسانی کشته میشود، باز هم مسؤلیت آن قتل را بر عهده ندارد؟ آیا نباید این چاقو را بسازد؟ تکلیف کسی که با همان چاقو از مرگ نجات مییابد چه میشود؟"
از خودم میپرسم: "آیا به دلیل نکات منفی اصولی هر یک از اینها، باید همه را کنار بگذارم؟ آیا این کار به معنی بی عملی نیست؟"
به هر حال تا کنون به نتیجهای نرسیدهام.