Skip to main content

سیاوش گرامی،

سیاوش گرامی،
آ. ائلیار

سیاوش گرامی،
جمعبندی کنم: و تز پایه ی اندیشه را بگویم :
دوست داشتن انسان ایرانی، دوست داستن ایران، وقتی حقیقی ست که کوشش برای
«استقرار آزاذی و برابری و عدالت برای همه و مخالفان سیاسی» باشد. درغیراین صورت سلطه گری و تبعیض گرایی ست
که قلبها را متلاشی میکند.
اگر اساس دوست داشتن را«آزادی» وکوشش برای «استقرار برابری و عدالت » بگیریم باید گفت برخلاف نظر سطحی نگران
و ایران پرستان، راوی متن، دوست ترکمن من، شیفته ی انسان و ایران و جهان است.
اما از نظر ایران پرست او یک تجزیه طلب وخائن و دشمن ایران و پان ترک و نمی دانم چه وچه است.
بله راوی من نافی ایران پرستی ست. اما او به درستی « شیفته ی انسان و ایران و جهان است.»
چرا که خواهان استقرار «آزادی و برابری و عدالت است».هسته دمکراسی.
----
!Hər zadı yenidən içeləmək gərək
.Daş-daş üstə dəyil
سنگ روی سنگ نیست.همه چیز را باید از نو معنی کرد.