Skip to main content

جناب آذرگون، متاسفانه جوری

جناب آذرگون، متاسفانه جوری
Anonymous

جناب آذرگون، متاسفانه جوری مطلب نوشته اید که گویا در مورد دشمنان خونیتان دارید حرف می زنید. اولا، سرمایه داری در همه جای دنیا با نیروی کار همین رفتار را داشته و دارد. نیروی کار بومی و غیر بومی هم ندارد. تنها فرقش این است که کارگر غیر بومی بی دفاعتر است و راحتتر می شود لهش کرد. امروز در قطر، کارگر نپالی از تشنگی می میرد ولی هیچ روشنفکری این را ابزار تبلیغاتی بر علیه اعراب یا قطریها نمی کند؛ چون خوب می داند استثمار نیروی کار به منتهی درجه ممکن، در سرشت سرمایه داری است و ربطی به قطری یا آمریکایی بودن ندارد. البته ممکن است آدمهای مغرض و نادانی هم این وسط پیدا شوند که با طرح این گونه مسائل، به جای پی گیری حق و حقوق کارگران بی پناه، به دنبال نفرت پراکنی بر علیه اعراب باشند.
دوما من منظورتان را از این اصطلاح «فرهنگ دزدیده شده از ما» نفهمیدم.

این دزدی فرهنگی را می شود یک خرده بیشتر باز بکنید؟ یعنی مثلا آیا فرهنگ را اگر از کسی بدزند، شخصی که از او دزدی شده، بی فرهنگ می شود (مثل کسی که مال باخته شده باشد) و شخصی که دزدی کرده با فرهنگ می شود؟ یعنی اگر ما در کشوری زندگی می کنیم که زنان آن حق ورود به استادیوم، آن هم با رعایت حجاب، را ندارند و تهدید می شوند که خونشان ریخته خواهد شد یا در صورت به تن کردن مانتوی کوتاه روی صورتشان اسید پاشیده می شود یا سگ را جلوی چشم صاحبش به گلوله می بندند یا یک کنسرت موسیقی تحمل نمی شود و هزارها مثال نظیر اینها، و در نقطه مقابل در جمهوری آذربایجان بازیهای اروپایی برگزار می شود و مردم از هر ملیتی با هر پوششی در هر رشته ای یا در هر همایش هنری امکان حضور دارند و ... آیا به این دلیل است که آنها فرهنگ ما را دزدیده اند؟ یا چی؟ آخر بغض و حسد و کینه ورزی هم حد و مرزی دارد!
نوشته اید که «جمهوری اذربایجان یا اران جز سه شهر جدا شده قفقازی چیزی دیگری نیست...موسیقی مقامی ان موسیقی مقای اذربایجان در ایران و نامش هم نامی است که از ما دزدیدند» اولا، شما می توانید تا آخرین نفس و آخرین قطره خون آن جمهوری را آران بخوانید. بفرمائید ادامه دهید. اتفاقا 36 سال است که عده ای در هر تجمعی گلوی خود را با مرگ بر آمریکا و مرگ بر این و آن پاره می کنند. ولی اگر با این عربده کشیها آمریکا نابود شود، با آران آران کردن امثال شما نیز کشورهای دیگر به آن جمهوری آران خواهند گفت. ثانیا من می گویم سه شهر نبوده و اصلا سه ده بوده که از ایران جدا شده. حالا این سه ده بازیهای اروپایی و یوروویژن برگذار می کند و ما در اینجا بر علیه دفن یک ایران شناس تظاهرات آن چنانی برگذار می کنیم و القاب فراماسون و صهیونیست به او می بندیم.
نوشته اید «موسیقی مقامی ان موسیقی مقای اذربایجان در ایران و نامش هم نامی است که از ما دزدیدند». باز، لابد دلیل این همه بی هنر شدن ما و اینکه این مملکت شبیه قبرستان شده، این است که آنها مقامات را دزدیده اند دیگر! شما با این همه نبوغ و استعداد در پیدا کردن دزدها، خوب است کارآگاهی، چیزی شوید. جناب آذرگون! در جمهوری آذربایجان هزینه های کلانی صرف تبلیغ و انکشاف موسیقی مقامی می شود. در همین سالهای اخیر، ساختمان باشکوه مرکز مقام آذربایجان افتتاح شده، مسابقات استعدادیابی فراوانی برگذار شده و می شود. یک نمونه آن پدیده ای بود به نام علم الدین ابراهیموف، که در مسابقات دو دوره پیش حضور داشت. همین پسر 12 ساله چند ماه بعد از کسب مقام نخست مسابقات آن دوره به ایران آمد و در سالن والیبال تراکتورسازی تبریز! کنسرت داد (چون تبریز هنوز که هنوز است، فاقد یک سالن کنسرت به معنی واقعی است). در طول کنسرت هم که مسئولان برگذاری تمام کوشش خود را برای خراب شدنش به خرج دادند، مردم تبریز (که به گفته شما صاحب اصلی مقامات هستند) یا مشغول خوردن چیپس و نوشابه بودند، یا بلند بلند مشغول حرف زدن. خلاصه که وضعیت رقت باری بود. بله! اگر امروز در جمهوری آذربایجان عالم قاسیموف آن چنان اجرایی دارد و در میهن با ادب و فرهنگ ما دخترش اجازه اجرا پیدا نمی کند یا به مانند مثال فوق، مردم صاحب مقامات آن چنان رفتار تربیت نشده ای از خود بروز می دهند، دلایلش سرمایه گذاری یک ملت در یک مسیر و سرمایه گذاری ملتی دیگر در راه و مسیری دیگر است نه دزدی و گانگستر بازی و از این مهملات.