ائلیار گرامی،
اگرچه گذشته نشان داده است که بحث رودررو با شما فرجام خوش ندارد، ولی از آنجایی که مرا مستقیما مخاطب قرار دادهاید چند سطری را به رسم ادب مینویسم. قبل از هر چیز به "تبعیض" بپردازیم. شما با تأکید مؤکد بر اینکه در کنار تبعیض دیدگان هستید، به من اعتراض کردهاید که چرا همراه آنان نیستم. هممیهن عزیز، من شاید بسیار بیشتر از شما در کنار تبعیضدیدگان باشم، ولی نیازی به این نمیبینم که آن را جار بزنم و در بوق بکنم و در هر جمله دوبار تکرار کنم. دلیل اول این نظر شما این است که شما بدلیل بر چشم داشتن عینک یکسویه بینی (برآمده از فرهنگ عشیرهای) برای تبعیض فقط یک چهره قائل هستید و آنهم تبعیض زبانی است. من ولی تبعیض را در همه چهرههای آن (جنسیتی، دینی، فکری، اقتصادی و ...) می بینم و مثلا تبعیض یا بهتر بگویم جنایتی که در حق بهائیان اعمال میشود، از نظر من هزاران بار بدتر از تبعیض زبانی در
تفاوت نگاه شهروندی و عشیرهای خودش را در جاهای مختلف نشاد میدهد. مثلا کسانی که حکومت فرقه دموکرات آذربایجان را یک "حکومت ملی" میدانند، فاقد نگاه مدرن به مفاهیم اجتماعی هستند. حکومت پیشهوری همانقدر "ملی" بود که رژیم ویشی به رهبری مارشال پتن در فرانسه. هر دو این حکومتها زیر نظر و بدست یک نیروی اشغالگر بیگانه و در جهت منافع آنها شکل گرفتند. تفاوت در این است که نیروی اشغالگر آذربایجان از پیروزان جنگ جهانی بود و دستنشاندگانش را در پناه خود گرفت (و البته خودش را از شر کسانی مانند پیشهوری که تاریخ مصرفشان تمام شده بود، خلاص کرد) و اشغالگر فرانسه اصلیترین بازنده جنگ بود و رژیم دستنشانده او به همراه خودش نابود شد و به تاریخ پیوست. لازم به یادآوری است که مارشال پتن هم محکوم به مرگ شد که با بخشش ژنرال دوگل به حبس ابد تبدیل شد و کتابهای درسی رژیم ویشی بعد از سقوط آن سوزانده شدند، ولی در این مورد کسی به فرانسویان ایرادی نمی گیرد. همچنین من نمی توانم پیشه وری را به خاطر اقدامات مفیدش در آذربایجان آن روز تقدیس کنم، همانطور که نمی توانم هیتلر را به خاطر اقدامات مفیدش برای آلمان درهم شکسته و نابود شده پس از جنگ جهانی اول تقدیس کنم. تفاوت نگاه مدرن شهروندمدار، با نگاه سنتی عشیرهمحور در چنین بزنگاههایی معلوم می شود.