تلاش برای تحقق ایده ای «خیالی»:
1- ایده ی «وحدت چپ» از آغاز -همانطور که نوشته ام- یک اوتوپی بود. و هست. وتحقق ناپذیر. نتیجه شکست حرکت است.اما آنچه تحقق پذیر بود:
2- ایده ی «جبهه ی چپ» بود که دنبال نشد. درست آن است برای رد شکست حرکت تاکنونی، اصل را از «وحدت به جبهه» تبدیل نمود و در چهار چوب «حرکت جبهه ای» به توافق رسید.
3- وحدت تحقق پذیر تنها بعد از گذر از مرحله ی «حرکت جبهه ای» می تواند مطرح شود.
4- تضاد « دید و خط مشی های مختلف» را نمی توان در وحدت گرد آورد. این دایره محدود است. تضاد و اختلافات موجود را تنها در دایره ی بزرگتر یعنی «جبهه» میتوان متشکل کرد.
«وحدت» مطرح شده متضاد با «ماهیت» گروههای گرد آمده است و از این رو تحقق ناپذیر بود و هست. به علت «عدم توانایی فکری-سازمانی لازم» در طرفین . یعنی به علت عدم «استعداد» لازم جهت وحدت. که یک خصیصه ی جهان سومی ست.
انسان خارج شده از کارخانه ی «جهان سوم» اگر در جهان اول هم زندگی کند باز «مِد این ، جهان سوم»است.
منهای استثناها -قاعده چنین است. محدودیت ابعادی خود را دارد. این انسان عملا «وحدت گریز است و تکرو »-اگرچه در سخن خلاف آنرا ادعا کند.
--------
چپ درایران پایه ی آزادیخواهی-دموکراسی-سکولاریسم- و تحقق عدالت اجتماعی و نفی تبعیض ست.
از اینرو حکومت و نوکرانش مدام در همه جا علیه آن تبلیغات راه انداخته اند. میدانند چپ گورکن حکومت اسلامی ست.
و اساس دموکراسی.
همچنان که چپ گورکن استبداد سلطنت بود و هست.