من با حوصله تمام صحبت را گوش دادم. و کامنت نخست خود را نوشتم. بار دیگر بر درستی آن تأکید میکنم بخصوص که:
- حکومت رضا شاه و محمد رضا شاه «استبدادی-دیکتاتوری»بود و غیرقابل دفاع ست. اما در رابطه با «سنت و مدرنیزم» ضمن گامهای نادرست گامهای مثبتی هم انجام دادند.
- سرکوب جنبشها از سوی محمد رضا شاه : یعنی مصدق - جنبش آذربایجان و کردستان- تک حزبی - اختناق و اعدامها و زندانهای سیاسی- وابستگی نظامی ،سیاسی، اقتصادی- غلط بود.
- قیام علیه سلطنت درست بود.
-اینکه حکومت اسلامی بدتر از حکومت پهلوی ست - نمی تواند وجود حکومت پهلوی را لازم نشان دهد. حکومت پهلوی غیرلازم بود و از بین رفت. متأسفانه نیروی مترقی جامعه موفق نشد به حکومت برسد. آخوندها زرنگ تر درآمدند.
نیروهای مترقی به فکر «کسب قدرت» نبودند. و این ضعف همچنان وجود دارد. مهم ترین وظیفه نیروهای مترقی «ائتلاف سیاسی و کسب قدرت» است.
نیروهای مترقی باز بر کله خود خواهند کوبید.
مسئله بسیار روشن است و ساده. از حساب دو و دو هم ساده تر است.
میخواهی گره مسایل جامعه گشوده شود باید «خودت قدرت را به دست گیری».
وگرنه نباید آه و ناله کنی. کلّاشها آماده اند برایت حکومت کنند. اگر دیر بجنبی مثل همیشه باخته ای.
ادامه در پایین