Skip to main content

پدیده ی «انقلاب» ، خیزش عمومی

پدیده ی «انقلاب» ، خیزش عمومی
آ. ائلیار

پدیده ی «انقلاب» ، خیزش عمومی ، جنبش ، هیچ ربطی به «اراده » -ی افراد ندارند.
این فکر عوامانه است که من درخانه می نشستم انقلاب نمی شد.
36 سال است خیلی ها میخواهند انقلاب کنند ولی چیزی اتفاق نمی افتد.
انقلاب رخداد ا ست . "طبیعی -اجتماعی" ، که در طی دهه ها در دریای جامعه متولد میشود و ناگهان چون توفانی اجتماع را فرا میگیرد.
تنها اصلاحات مداو م « پایه یی- روبنایی» ست که میتواند راه سد پیشرفت جامعه را باز کند و مانع بروز توفانها شود. در جایی که از چنین دگرگونیهای «پایه یی و روبنایی» خبری نیست ، رخداده ها ی انقلاب،خیزش عمومی،جنبشها امری اجتناب ناپذیر است.

انقلاب بعنوان توفان اجتماعی به «شرکت کردن یا نکردن افراد » ، به خیابان رفتن یا در خانه نشتن من و شما ربطی ندارد. در پدیده های اجتماعی ، خصوصیت اجتماعی حاکم است نه قوانین فردی.

دریا از قطره های آب تشکیل شده ولی در دریا میتوان قایق رانی کرد -اما در قطره چنین کاری ممکن نیست.

وقوع پدیده های اجتماعی مانند انقلاب به اراده ی افراد مربوط نیست؛ اما« کنترول آن» در صورت آمادگی درست قبلی به « سازمان یافتگان» مربوط است.
«روحانیت، با سازمان یافتگی سنتی » با «اوتوریته ی سنتی» با فکر عمدی «کنترول و تصاحب» قدرت انقلاب ، در مدت «کوتاه» توانست کنترول انقلاب بهمن را در دست گیرد و آنرا به ساحل خود هدایت کند. خارجیان هم از این کنترول و تصاحب قدرت با ترس از «نیروهای مترقی» غیر روحانی به خاطر حفظ منافع خود «حمایت» کردند. که از ادامه ی حکومت حاکم نومید شده بودند. و حفظ وجودش را غیر ممکن میدانستند.
غرب هم با سیاست« حمایت از روحانیت »توانست به نوعی در کنترول انقلاب شرکت کند. و آنرا به «ساحل سرمایه و امیال روحانیت» بکشاند.

رخداد انقلاب شبیه روخداد یک توفان دریایی ، یا سیل طبیعی ست. و کنترول آن هم همینطور.
کنترول انقلاب نیاز به «سازمان یافتگی کافی- فکر و تجربه ی غنی- قصد آگاهانه تصاحب قدرت آن» دارد.
این استعداد را در داخل روحانیت داشت و درخارج کشورهای ذی نفع.
متأسفانه «نیروهای روشنفکری و سکولار» این لیاقت را نداشتند. و هنوز هم ندارند.
نشانه ی وجود این لیاقت تحقق ائتلاف های «بزرگ و کوچک» در داخل و خارج از سوی نیروهای مترقی
برای استقرار «دموکراسی-رفع تبعیص-عدالت اجتماعی-فدرالیسم» است.

نیروهایی که باید برنامه ی «کنترول انقلاب دوم و کسب قدرت» را در روی میز خود داشته باشند:
«چپ+دموکراتها+نیروهای ضد تبعیض اتنیکی». این ائتلاف ضرورت گذر از حکومت ارتجاعی حاکم است. بر محور خواسته های استقرار «دموکراسی-رفع تبعیص-عدالت اجتماعی-فدرالیسم» .

نیروی های اتنیکی جدایی خواه باید برنامه ی خود را «دو مرحله یی کنند.» : استقرار فدرالیسم- طرح جدایی دموکراتیک درصورت نیاز در سیستم فدرالیسم» .