نگاهی دیگر به فرایند اسلامی
Anonymous
نگاهی دیگر به فرایند اسلامیشدن ایران
نگاهی دیگر به فرایند اسلامیشدن ایران
ب. بینیاز (داریوش)
iran-emrooz.net | Mon, 22.06.2015, 18:50
پیش از آن که وارد مبحثِ دیوانسالاریِ پساساسانی و نقش آن را در بوجود آمدن دین جدید یعنی اسلام بشویم، ضروریست که به آن اصول و عناصری بپردازیم که به «حسابِ» یک پیامبر مجازی یعنی محمد و «عربهای بدوی»اش ریخته شده است. در این بخش تلاش میکنیم که قطعات «ساختمان اسلام» را از هم جدا سازیم و به تک تک آنها بپردازیم. خواننده خواهد دید که این «قطعات» که کل ساختمان این دین را تشکیل میدهند، محصولِ الهاماتِ پیامبری به نام محمد نبوده بلکه از گذشتههای بسیار دیرتر در تار و پود مناسباتِ سیاسی- دینی- فرهنگی ایران زمین ریشه دوانیده بود و به اصطلاح اجزائی از کلِ زندگیِ روزمرهی ایرانیان بودهاند، البته زیر نامِ یک دینِ دولتی به نام دین زرتشتی. همچنین، بخشِ دیگری از «قطعات» این ساختمان اسلامی به طور مستقیم از مسیحیت، گنوسیها و بودیسم برگرفته شدهاند.
ساختمانِ واسازیشدهی (deconstructed) اسلام: قطعاتِ اصلی این ساختمان. الف: سیاست و اجتماع: ۱- دینِ سیاسی، یعنی پیوند ارگانیک دین و دولت، ۲- کنترلِ همهجانبهی زندگیِ مردم توسط دستگاه روحانیت، ۳- سنگسار، ۴- چند همسری و صیغه، ۵- حکم مرگ برای خروج از دین (ارتداد)، ب: الهیات (Theology) که اساساً متأثر از مسیحیت و یهودیت است: ۱- توحید، ۲- نبوت، ۳- معاد، ۴- معراج پیامبر، ج: آیین عبادت و حدیثنویسی که اساساً متأثر از بودیسم بوده است:۱- حج، ۲- حدیثنویسی
۱- پیوند دین و دولت
جایگاه و وظایف روحانیان زرتشتی در عصر ساسانی
فلسفهی تاریخ، پیوستگی و تداوم است، نه گُسست. به سخنی دیگر، گذشته همواره با تغییر شکل یا تعدیلاتی وارد زمان حال میشود. «نو»، در حقیقت نوین نیست، شکلِ تغییر یافتهی گذشته است. هیچ کس یا نیرویی نمیتواند، تاریخِ را از صفر بیاغازد. تاریخ اسلام، در حقیقت، ادامه یا دنبالهی تاریخ ساسانی بوده است.
پیوند دین و دولت محصول اسلام «محمدی» نیست. این، شالودهی ایدئولوژی دستگاه حاکمیتِ ساسانی بوده که حدود چهار سده در ایرانِ ساسانی عملی میشده و این ایدئولوژی در تار و پود مردمان آن قلمرو رخنه و رسوب کرده بود. دیوانسالاری پساساسانی به عنوان نمایندهی بلاواسطهی این ایدئولوژی توانست طی دو سده پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی یک بار دیگر آن را احیاء کند و در قالب دین دیگری به نام اسلام آن را عرضه نماید.
«ساسانیان از اولین لحظه با روحانیان زرتشتی متفق شده بودند، و اتحاد و دوستی صمیم میان مُلک و دین در تمامی مدتی که موضوع کتاب ماست، برقرار بود. اصحاب دین جنبهی قدس خویش را شامل حکومت دنیوی نموده بودند و خود نیز به برکت حمایت دیوانیان در کلیهی ظروف و احوال مهم در زندگانی هر یک نفر ایرانی دخالت میکردند و به عبارت اخری شخص را از گاهواره تا گور در چنگال خویش داشتند.» (۱)
از آنجا که کنترلِ زندگیِ مردم «از گاهواره تا گور» در چنگال روحانیان بود، پادشاهان نیز مجبور بودند سیاستهای داخل ایران را با سلیقه و خواستِ روحانیان تنظیم کنند. «باید گفت که ایشان [روحانیان] در قلبِ دولت ایران، دولتِ دیگری ایجاد کرده بودند.» (۲)
ب. بینیاز (داریوش)
iran-emrooz.net | Mon, 22.06.2015, 18:50
پیش از آن که وارد مبحثِ دیوانسالاریِ پساساسانی و نقش آن را در بوجود آمدن دین جدید یعنی اسلام بشویم، ضروریست که به آن اصول و عناصری بپردازیم که به «حسابِ» یک پیامبر مجازی یعنی محمد و «عربهای بدوی»اش ریخته شده است. در این بخش تلاش میکنیم که قطعات «ساختمان اسلام» را از هم جدا سازیم و به تک تک آنها بپردازیم. خواننده خواهد دید که این «قطعات» که کل ساختمان این دین را تشکیل میدهند، محصولِ الهاماتِ پیامبری به نام محمد نبوده بلکه از گذشتههای بسیار دیرتر در تار و پود مناسباتِ سیاسی- دینی- فرهنگی ایران زمین ریشه دوانیده بود و به اصطلاح اجزائی از کلِ زندگیِ روزمرهی ایرانیان بودهاند، البته زیر نامِ یک دینِ دولتی به نام دین زرتشتی. همچنین، بخشِ دیگری از «قطعات» این ساختمان اسلامی به طور مستقیم از مسیحیت، گنوسیها و بودیسم برگرفته شدهاند.
ساختمانِ واسازیشدهی (deconstructed) اسلام: قطعاتِ اصلی این ساختمان. الف: سیاست و اجتماع: ۱- دینِ سیاسی، یعنی پیوند ارگانیک دین و دولت، ۲- کنترلِ همهجانبهی زندگیِ مردم توسط دستگاه روحانیت، ۳- سنگسار، ۴- چند همسری و صیغه، ۵- حکم مرگ برای خروج از دین (ارتداد)، ب: الهیات (Theology) که اساساً متأثر از مسیحیت و یهودیت است: ۱- توحید، ۲- نبوت، ۳- معاد، ۴- معراج پیامبر، ج: آیین عبادت و حدیثنویسی که اساساً متأثر از بودیسم بوده است:۱- حج، ۲- حدیثنویسی
۱- پیوند دین و دولت
جایگاه و وظایف روحانیان زرتشتی در عصر ساسانی
فلسفهی تاریخ، پیوستگی و تداوم است، نه گُسست. به سخنی دیگر، گذشته همواره با تغییر شکل یا تعدیلاتی وارد زمان حال میشود. «نو»، در حقیقت نوین نیست، شکلِ تغییر یافتهی گذشته است. هیچ کس یا نیرویی نمیتواند، تاریخِ را از صفر بیاغازد. تاریخ اسلام، در حقیقت، ادامه یا دنبالهی تاریخ ساسانی بوده است.
پیوند دین و دولت محصول اسلام «محمدی» نیست. این، شالودهی ایدئولوژی دستگاه حاکمیتِ ساسانی بوده که حدود چهار سده در ایرانِ ساسانی عملی میشده و این ایدئولوژی در تار و پود مردمان آن قلمرو رخنه و رسوب کرده بود. دیوانسالاری پساساسانی به عنوان نمایندهی بلاواسطهی این ایدئولوژی توانست طی دو سده پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی یک بار دیگر آن را احیاء کند و در قالب دین دیگری به نام اسلام آن را عرضه نماید.
«ساسانیان از اولین لحظه با روحانیان زرتشتی متفق شده بودند، و اتحاد و دوستی صمیم میان مُلک و دین در تمامی مدتی که موضوع کتاب ماست، برقرار بود. اصحاب دین جنبهی قدس خویش را شامل حکومت دنیوی نموده بودند و خود نیز به برکت حمایت دیوانیان در کلیهی ظروف و احوال مهم در زندگانی هر یک نفر ایرانی دخالت میکردند و به عبارت اخری شخص را از گاهواره تا گور در چنگال خویش داشتند.» (۱)
از آنجا که کنترلِ زندگیِ مردم «از گاهواره تا گور» در چنگال روحانیان بود، پادشاهان نیز مجبور بودند سیاستهای داخل ایران را با سلیقه و خواستِ روحانیان تنظیم کنند. «باید گفت که ایشان [روحانیان] در قلبِ دولت ایران، دولتِ دیگری ایجاد کرده بودند.» (۲)