edameh
Anonymous
edameh
اگرچه در طول چهار سده حکومتِ دینی ساسانیان، اصلاحاتی در حقوق صورت گرفته بود، ولی «شایان ملاحظه است که در مبحث ازدواج، با وجود تجدد در فکر، در حقوق ساسانی همچنان اندیشهی دیرین “زن شئی است نه شخص” کاملاً از میان نرفته و خودنمائی میکرد.» (۱۸) البته در این جا برای ما دو نکته حائز اهمیت است، «چند همسری» و «ازدواج موقت» که شکل تعدیل یافتهی آن در اسلام [شیعه] به نام «صیغه» جا افتاد.
«ازدواج در امپراتوری ساسانی شباهت کامل به ازدواج در جهان اسلامی داشته است. شمارهی زنانی که یک مرد میتوانست اختیار کند، از لحاظ حقوق نظری، محدود نبوده است. بدیهی است که اختیار زنان متعدد، در عمل بسته به میل مرد، و قبل از هر چیز منوط به بنیهی مالی او بوده است. یک مرد عادی ناگزیر بود که با یک زن سر کند. در صورتی که اشراف میتوانستند به اندازهی یک دورهی تسبیح زن در حرمسرای خود گرد آورند.» (۱۹)
یک نوع ویژه از ازدواج در عصر ساسانی وجود داشت که به آن «ازدواج استقراضی» یا «ازدواج عاریتی» میگفتند. این ازدواج یک «ازدواج موقت» - مانند صیغه- بود. تفاوت در این بود که شوهر اصلی، زنش را به مردی دیگر برای یک زمان معین یا موقت «قرض» میداد. «به موازات ازدواج با “پادشازن” و ازدواج با “چکر زن” یک نوع خاص دیگری از ازدواج در عصر ساسانی معمول بوده است که آن را ازدواج با “زن عاریتی” یا “ازدواج استقراضی” یعنی “اختیار موقت زنی به همسری که در قید ازدواج شوهر دیگری است” میتوان نامید. این نوع ازدواج چیست؟ در این باره کتاب حقوق فرخ بدین مضمون توضیح میدهد: شوهر حق دارد، زن اصلی خود را به مرد دیگری که به جهت پرستاری کودکان خود، بدون تقصیر شخصی، نیازمند به یک زن است، و علاقه به داشتن یک زن را “به وجه پسندیدهای” اظهار بدارد، به طور موقت به همسری بدهد. در مورد “ازدواج استقراضی” شوهر اصلی حتی میتواند این عمل را بدون جلب رضایت زن خود انجام دهد.» (۲۰)
مُتعه یا نکاح منقطع یا ازدواج موقت که به آن صیغه نیز میگویند، فقط در شیعه امامی / دوازده امامی وجود دارد. این نوع ازدواج در واقع شکل تعدیل یافتهی همان «ازدواج استقراضی» عصرِ ساسانی است که واردِ اسلام ایرانی یعنی شیعهی دوازده امامی گردید. ماریا متسوخ در مقالهای با عنوان «ازدواج موقت در حقوق ساسانی - پیشزمینهی صیغه در ایران»(۲۱) به همین موضوع پرداخته است.
«ازدواج در امپراتوری ساسانی شباهت کامل به ازدواج در جهان اسلامی داشته است. شمارهی زنانی که یک مرد میتوانست اختیار کند، از لحاظ حقوق نظری، محدود نبوده است. بدیهی است که اختیار زنان متعدد، در عمل بسته به میل مرد، و قبل از هر چیز منوط به بنیهی مالی او بوده است. یک مرد عادی ناگزیر بود که با یک زن سر کند. در صورتی که اشراف میتوانستند به اندازهی یک دورهی تسبیح زن در حرمسرای خود گرد آورند.» (۱۹)
یک نوع ویژه از ازدواج در عصر ساسانی وجود داشت که به آن «ازدواج استقراضی» یا «ازدواج عاریتی» میگفتند. این ازدواج یک «ازدواج موقت» - مانند صیغه- بود. تفاوت در این بود که شوهر اصلی، زنش را به مردی دیگر برای یک زمان معین یا موقت «قرض» میداد. «به موازات ازدواج با “پادشازن” و ازدواج با “چکر زن” یک نوع خاص دیگری از ازدواج در عصر ساسانی معمول بوده است که آن را ازدواج با “زن عاریتی” یا “ازدواج استقراضی” یعنی “اختیار موقت زنی به همسری که در قید ازدواج شوهر دیگری است” میتوان نامید. این نوع ازدواج چیست؟ در این باره کتاب حقوق فرخ بدین مضمون توضیح میدهد: شوهر حق دارد، زن اصلی خود را به مرد دیگری که به جهت پرستاری کودکان خود، بدون تقصیر شخصی، نیازمند به یک زن است، و علاقه به داشتن یک زن را “به وجه پسندیدهای” اظهار بدارد، به طور موقت به همسری بدهد. در مورد “ازدواج استقراضی” شوهر اصلی حتی میتواند این عمل را بدون جلب رضایت زن خود انجام دهد.» (۲۰)
مُتعه یا نکاح منقطع یا ازدواج موقت که به آن صیغه نیز میگویند، فقط در شیعه امامی / دوازده امامی وجود دارد. این نوع ازدواج در واقع شکل تعدیل یافتهی همان «ازدواج استقراضی» عصرِ ساسانی است که واردِ اسلام ایرانی یعنی شیعهی دوازده امامی گردید. ماریا متسوخ در مقالهای با عنوان «ازدواج موقت در حقوق ساسانی - پیشزمینهی صیغه در ایران»(۲۱) به همین موضوع پرداخته است.