Skip to main content

دوست عزیزآقای دکتر

دوست عزیزآقای دکتر
Anonymous

دوست عزیزآقای دکتر
نام فعلی من(800)بیانگر هویت فعلی من است .بمانند هویت خیلی از انسان ها که از آنان فقط با یک شماره یاد می شود.همچون زندانیان در زندان.مانند انسان های ساکن در ایران و تنها ارزش آن ها در جمهوری اسلامی به هنگام انتخابات!
پس معلوم شد زندانی جمهوری اسلامی هستم و درزندانی به نام ایران.لذا فعلا معذور بدارید از نام و ایمل چرا که همین تا اینجا آمدنش ابوالفضل و مابقی امام هارو فراخوان داده تا مراقب باشند و موانع رو از سر راه بردارند که بتوانیم اخبار یا مقاله ای رو بخوانیم.تا این لحظه کمتر نرم افزاری توانسته امنیت کاربرا رو تامین کند.خیلی از کسانی که اینجا و آنجا حضور دارند دارای نام مستعار و گاه چند نام مستعار هستند با وجود آزادی نسبی کا در خارج از ایران دارند، از ما داخل ایران چه انتظار دارید؟
این عدد فعلا نام من است.البته نام اصلی من

بیانگر هویتی است که برایم ساخته اند.مانند شما"گلمراد مرادی" ونیز نام مستعار دیگری دارم که بیانگر افکار و باور های من است .این نام می تواند بیانگر باور من باشد البته اگر مارا تحمل کند!
حال پس از این مقدمه برای اینکه علاقه مندم بیشتر بیاموزم چند نکته در ذیل معروض می گردد.

1- در نوشته ی خود مرقوم فرموده اید: "تعریف ملت را هیچ کسی نمی تواند بسازد" ؛ اگر قبول کنیم که کلمه ی "کس" مترادف با انسان و آدم است ، شاید دیگرانی فکر کنند که این کلمه وحی نازل است در صورتی که این روزها شاهد تولید این کلمه بدون هیچ قاعده ای هستیم اما اگر بپذیریم که کلمه ی "ملت"توسط همین انسان ها بر روی کره زمین براساس خردجمعی و بوسیله ی اصول علمی جامعه شناسی(همچنانکه شما نیز یک خط پایین تر مرقوم فرموده اید) که بیانگر مجموعه ای از انسان ها با "ریشه ی مشترک فرهنگی " و سیاسی که آن هم بیان کننده نزدیکی و کنار هم بودن همان مجموعه ی انسان های دارای ریشه ی مشترک فرهنگی در یک محدوده ی جغرافیایی ؛ به نام کشور است.اگر اشتباه می کنم،اصلاح بفرمایی.

2-مرتبه ی پایین تر از ملت(با توجه به تعریف بالا ) قوم می باشد که مجموعه ی این قوم ها، اقوام تشکیل دهنده همان ملت و کشور؛ دارای بیشترین تشابهات فرهنگی و کمترین اختلافات فرهنگی در سطح می باشند که از پدید آورندگان این اختلافات می توان به عواملی چون همجواری با دیگر ملت ها و زمان و...اشاره نمود.بطور مثال عامل زبان.
"گَشت و گذر"در فارسی که "گذر"دلالت دارد بر گذشتن از یک مکان و مسیراما مفهوم گَشت بیان کننده طی نمودن و پیمودن مسیری که پیرامون محدوده ای و محیطی معلوم و برگشت به نقطه ی اول و مبداء میباشد.یعنی چرخیدن حول یک "مجموعه" یا"کلیت"
گِشت در زبان کردی که این کلمه هم بیان کننده مفهوم همه،همگی ،مجموعه و کُلیت است.
نظریه ی روانشناسی گشتالت در زبان آلمانی را که می شناسید.همان نظریه ای که کلیت یک مورد را مدنظر قرار می دهد؛ سپس به ترکیب اجزاء آن مجموعه و کلیت می پردازد.
یا بالنگ و نارنگ و اُرنگ با نارنج و اُرنج--یا دجله و تجله و تگله و تگره و تایگر و تگرگ و تُورگ(حرکت هر آن جیزی که پُرشتاب و پُرسرعت است.
کسانی که دموکراسی غربی و کنوانسیون حقوق بشر را وحی نازل می دانند!همگی توسط انسان ها نوشته شده است.آن انسان ها با اتکا به خرد و باور خود و نیز به تبعیت از خرد جمعی آن بند هارا نوشته اند.آما نباید غافل بود که افراد شریر هم خواسته هایی سیاسی و منافع حزبی و جناحی و...در مابین اصول و بند های به ظاهر مترقی آن نگنجانده باشند.بطور مثال حق تعیین سرنوشت برای ملت ها!برای احترام به خواست ملت های مستعمره ی استعماران شناخته شده است که از طرف همان ها رعایت نشده چرا که از آمریکا و انگلستان و فرانسه بپرسید در خاورمیانه چکاردارید؟پاسخ درست به ای پرسش اینست که خاورمیانه منطقه ی نفوذ آن هاست!حال ایادی و معشوقه ها! همان هایی که تا دیروز عشق داس و چکش؛بیرق سرخ و ستاره؛شلوارسربازی و سبیل مارکس و عینک تروتسکی و سیگار همای فیلترداربودند و کتاب ماتریالیسم دیالکتیک از زیر بغلش دور نمی شد می پرسیدی خلق ایران،خلق کرد،خلق ترک،خلق عرب،خلق ترکمن یعنی چه؟ تو که کتاب آسمانی ماتریالیسم دیالکتیک رو با تمام پاراگراف ها و شماره ی صفحات را از بری ، می دانی که خلق تداعی کننده ی خالقی است. تلیت آبگوشت و آروق چلو کباب!همان تشنه لبان که خود آب در کوزه داشتند و گرد جهان می گشتند؛ امروزه با عده ای دیگر که بمانند بوته در بیابان بیشتر از چند سانت ریشه در خاک ندارند ندانسته یا دانسته کلمه ی ملت را بجای خلق نشانده و عملا در صدد جدایی و نفاق و اختلاف بین یک ملت هستند تا چند ی تازی زاده ها و تازی پرستان به چپاول ثروت این مردم بدبخت ادامه دهند.
منظور