Skip to main content

دوستی میگفت: تاکسی رانی را

دوستی میگفت: تاکسی رانی را
Anonymous

دوستی میگفت: تاکسی رانی را میشناختم، که از پان آذریهای فریب خورده، و در خدمت پانفارسیم و پان ایرانیسم بود، زمانیکه بر اثر سکته مغزی نیمه جان روی تخت بیمارستان در حال جان دادن بود، به یکی از آذربایجانی ها که به دیدارش رفته بود؛ به حالت التماس و زاری گفته بود: میدانم مرا آلت دست و مانقورد، بحساب میآورید، اما مرا مذمت نکنید! من نیز مانند بسیاری از پان آذریها، فریب خورده بودم. قبل از اینکه بمیرم، از رفتار خود پشیمانم. میدانم که مردم آذربایجان رفتار و اعمال مرا نخواهد بخشید، بهر حال پشیمانم. مرد گفت: برای دلداری بهش گفتم؛ هرکسی اشتباه میکند، همینکه شما به خطا ها و اشباهات خود اذعان کردید، شهامت شما را نشان میدهد، و یقین دارم مردم قهرمان آذربایجان شما را خواهد بخشید. ازدوستم پرسیدم، چرا این موضوع را بمن میگوئی، در جوابم گفت؛ دیر یا زود خیلی از پان آذریها

به اشتباهات خود پی خواهند برد. با طعنه گفتم، هنگام مرگ؟ او با لبخندی بر لب جواب داد: ماهی را هر وقت از آب بگیری، تازه است. گفتم این مثال چه ربطی به موضوع داره؟ گفت: اگر افرادی مثل استخانلو، حسن و حسین، غنفر و صادق ... و امثالهم روزی به این نتیجه برسند، حد اقل خود را از عذاب وجدان رها خواهند کرد. گفتم؛ این چه تاثیری بر روند حرکت ملی مردم آذربایجان دارد؟ گفت: در ترکی مثلی است میگوید:" هاردان ضررین قاباقین آلیسن، منفعتدیر"، یعنی ( جلوی ضرر را از هرکجا بگیری، سود است).