Skip to main content

با سلا م خدمت جناب توکلی! ای

با سلا م خدمت جناب توکلی! ای
Anonymous

با سلا م خدمت جناب توکلی! ای کاش قبل از اینکه جغرافیای موسوم به ایران از طریق جنگهای خونین داخلی ازهم بگسلد، لازم است پانفارسیم و پان ایرانیسم نژاد پرست و گستاخ حتا برای نجات خود نیز که باشد، راه صلح آمیز (چک و اسلواکی) را در پیش بگیرد، و از جنگ و خون ریزی دوری نماید. زیرا دود آن در وهله اول بچشم خود نژاد پرستان پانفارسیم خواهد رفت. اگر اینان کمی شعور و شمه سیاسی داشته باشند، و از گستاخی و نژاد پرستی پرهیز بکنند، حد اقل به بند 3. گفتارجناب توکلی بها داده وآن را آویزه گوششان میکنند، و از مبدا باور وجدانی و انسانی، بصورت عملی حرکت میکنند، و بند 3 گفته های ایشان را بکارمیگیرند. دیگر زمان گول زدن مردم و رهبر بازی، و دانای کل بودن در جغرافیای موسوم به ایران سپری شده است. هیچ شخصی نه مقدس است، ونه دای کل است و نه عقل کل. و اگرهم کمی سماجت بکند، مردم ملل جغرافیای موسوم به ایران به ریشش

با صدای بلند میخندند. هرکه میخواهد باشد. دیگر زمان ابجی خان از فرنگ بر میکردد تمام شده است. هیچ کس دانای کل نیست. حتا خدا اگر وجود خارجی داشته باشد. دانای کل نیست! جناب توکلی در فرمایشان خود در بند سه میفرمایند:( 3. در رابطه با مسایل اتنیکی و رفع تبعیض قومی ــ ملی منهم با این دوستان موافقم (1) که تنها شاخص"عدم تمرکز" در سیستم آیندهءایران نمی تواند پاسخگوی موزائیک قومی ــ ملی کشورمان ایران باشد. برای جلوگیری از تمرکز قدرت و پیشگیری از استبداد مرکز، شاید شاخص "عدم تمرکز" برای کشوری هائی که مردمان اش به یک زبان و یا یک فرهنگ تعلق دارند، کافی باشد. اما تجربهء تمامی کشورهای مشابه ایران نشان می دهد که، از جمله برای رفع تبعیض و استبداد مرکزی ، نوعی خودمختاری در عرصه های اداری، فرهنگی و اقتصادی ضروری می باشد. برنامه های شما اما دراین زمینه متأسفانه دارای کاستی می باشد...) پایان نقل قول. بنظرم جناب توکلی فاکتور تدریس زبان مادری در محیط آموزش، در مدرسه و دانشگاه را که از فاکتورهای مهم فرهنگی هر ملتی است، از قلم انداخته است. در هر حال ما گفته های ایشان را به فال نیک میگیرم، و منتظر می مانیم به بینم که آقایان کنگره سکولاربه اصطلاح دمکراتها، برای رفع تبعیض صد ساله، چه آشی برای ملیتهای در بند جغرافیای موسوم به ایران خواهند پخت. و سئوال مهم این است که آیا اینان به حقوق زبانی، فرهنگی، ملی ـ مدنی، آزادیهای سیاسی و حق تعیین سرنوشت ملل جغرافیای موسوم به جهنم ایران واقعا باور وجدانی و انسانی دارند؟ یا همه اش شعار تو خالیست برای رسیدن به پست و مقام و قدرت خیالی!؟