Skip to main content

(تا اینکه زنده یاد مجید تصمیم

(تا اینکه زنده یاد مجید تصمیم
Anonymous

(تا اینکه زنده یاد مجید تصمیم قاطع گرفت به ایران برگردد . بهترین فرصت پیش آمده بود برای این منظور . باز همانگونه که مطلع هستید در کشور اخوند زده ایران ؛ بدون اطلاع وزارت اطلاعات نمیتوان نفس کشید چه برسد به تاسیس سازمان . زنده یاد مجید از روز اول درگیر وزارت اطلاعات بود . به او گفته بودند که خواب چنین چیزی هم نخواهید دید . کوتاه کنم تا اینکه بعد از یکسال و اندی مذاکره تلفنی ؛ این قرار ملاقات گذاشته شد . من قبل از اینکه به سنگاپور بروم )به او گفته بودند خواب ببيني

ساختن سازمان مجاهدين پيرو بنيان گذاران، با همكاري وزارت اطلاعات،واضع تر از اين مي شود، ،
اين آدم به زبان اشهدش دارد مي گويد مجيد شريف و او و شايد ديگران ،با همكاري وزارت اطلاعات مي خواستند سازمان
تأسيس كنند، خوب پر واضع است براي چه كاري، ديدار با سعيد امامي هم در سنگاپور در همين راستا بود كه هماهنگي اش را مجيد شريف كرده بود،

چه وزارت اطلاعات خوبي!! و بعد براي اينكه خواب تعبير شود ديدار سعيد امامي با تفريشي را در سنگاپور هماهنگ مي كند، من نمي دانم اگر اين قنلهاي زنجيره اي افشاء نميشد، چه اتفاقي مي افتاد ولي
فكر كنم الان متوجه مي شويم اينكه وقتي تفريشي مي گويد نمي دانستم آن فرد سعيد امامي هست يا نه چقدر دروغ مي گويد ، حده اقل او مي دانست با يك مقام مهم امنيتي رژيم دارد صحبت مي كند، سوال آيا آن مقام امنيتي مي دانست كه تفريشي از زندان فرار كرده است، سرانجام ساختن سازمان موازي به كجا انجاميد، آيا تفريشي بعد از كشتن شريف نبود ،كه از ترس جان خودش شروع به افشاگري كرد؟ تفريشي با خود فكر كرده بود كه حالا كه قتل هاي سريالي وزارت اطلاعات آغاز شده ، شايد سراغ او هم بيايند، پس چاره را در افشاگري ديد، آن هم با رفتن به سمت مجاهديني كه قرار بود براي نابوديش با وزارت اطلاعات همكاري كند، آيا فكر مي كنيد سازمان مجاهدين از اقدامات اين فرد در همكاري با رژيم اطلاع نداشته است ،حالا بهتر مي شود فهم كرد كه اين آدم چقدر فريبكار است،
و صحبت در مورد همخانه خائن و اعترافات او چقدر دقل كاري است،
تفريشي هر چه بيشتر بنويسد بيشتر خودش را لو مي دهد،