Skip to main content

تفریشی گرامی،

تفریشی گرامی،
آ. ائلیار

تفریشی گرامی،
مسئله ی «اختناق» که «ترور» هم زایده ی آن است؛ در جوامع جهان سومی و عقب مانده و عقب نگهداشته شده، نخست یک فنومن
«فرهنگی-اجتماعی» ست که توسط قدرت به «اختناق و ترور دولتی» فرا میروید. آنجا هم نمی ماند، در داخل اپوزیسیون - برضد اپوزیسیون» ، در داخل «سازمان » برضد اعضا، ادامه می یابد.
وقتی هم دولت جدیدی بوجود میاید- که با پذیده ی اختناق تا حد لازم تصفیه حساب نکرده و خاصه های لازم برای عدم اختناق در ساختار و فرهنگ خود ندارد- تبدیل به دیکتاتوری-اختناق دولتی و ترور میشود و این سیکل تکرار میشود.هم در دولت و هم در جامعه. فنومن از پایین به بالا و از بالا به پایین حرکت کرده و تکرار و باز تولید میشود.
برای نبود نسبی «اختناق» لازم است در «ساختار جامعه و فرهنگ» آن «پیشرف» صورت گیرد و فرهنگ و ساختار سازمانهای سیاسی تغییر یابد.

دموکراتیک شود. یعنی هم در جامعه و هم در احزاب « خاصه های دموکراتیک» نهادینه شود. در این پروسه است که می توان نسبتا از چنگ این دیو رهایی یافت.

بنا برین وقتی جامعه ما و احزابش درچنین مرحله ای نیستند برای من طبیعی ست که حکومت آن ترور دولتی پیشه کند و مخالفین نیز به جان هم بیافتند. این حرکات بازتاب طبیعی جامعه ماست. فاصله گیری از فنومن اختناق برای ما « غیر طبیعی و سخت» است.
باید «خلاف جهت آب» شنا کرد تا با آن مبارزه نمود. این مبارزه «بیشتر یک کار فرهنگی» ست تا سیاسی.
--------
-پدیده ی «سازمان سیاسی» در خارج از جامعه ی خود به طور «طبیعی» محکوم به نابودی ست. حالا این سازمان مرتکب خطاهای اساسی هم بشود توان حیات را از دست میدهد. این آن پروسه ای ست که برای شما پیش آمده است.

-سازمان سیاسی نباید خطاهای اساسی بکند -بجای آن ضروریست «ساختار و عملکرد و فرهنگ »اش را تا میتواند «دموکراتیک تر» کند-تا بتواند حیات خود را طولانی کند.
سازمان بسته عملا فاتحه اش خوانده شده است. تنها می تواند «تأثیرات» منفی در محیط خود ایجاد کند. و محیط عقب مانده
طالب آن باشد جلاد را بر دوش خود سوار میکند.
بهر صورت اینها نکاتی ست که شاید به خواندنش بیارزند.
وار اولون