Skip to main content

جناب آقای اقبالی گرامی، من

جناب آقای اقبالی گرامی، من
ناصر کرمی

جناب آقای اقبالی گرامی، من هم به عنوان فردی شرکت کننده، این کنگره را مثبت می بینم، با افرادی مانند شما و افرادی از نویسندگان سایت ایران گلوبال و با افرای دیگر که در فضای مجازی از جمله آقای دکتر نوری علا، آقایان اعتمادی و چندی دیگر درگیر مسائلی بودیم از نزدیک آشنا شدم. ......


امّا شناخت افرادی مانند، دکتر سیروس آموزگار برای من جالب بود. ایشان در لابلای سخن، خود را تُرک معرفی کرد، ولی بیشتر از هر کس دل به ایران و ایرانیّت از خود نشان داد. برای من مایه تأسف هست که گروهی در سایت ایران گلوبال خود را تُرک مینامند و به جایگاه و مقام انسانی و شناخت پهناور فردی مانند دکتر آموزگار خدشه و توهین وارد کرده اند و میکنند. ( البتّه شاید، نیک پنداری و نیک کرداری و نیک گفتاری دکتر سیرو س ارجمند، از همسر و همسفر زندگی ایشان که خود گفتند، لُر هستند میباشد، کسی چه داند)

● موضع جالب دبگر برای من این بود که تعداد افراد شرکت کننده و بویژه سخنران در این کنگره هم میهنان از ناحیّهء شمال، از "مازندران و گیلان و تالش" چشمگیر بود، که متأسفانه فقط جای آقای کیانوش توکلی در میان آنها خالی بود تا جمعشان جمع شود.
● چنین کنگره هایی با داشتن دیدگاه روشن خود، جای اصلاح طلبان دینی و غیره دینی نبوده و نیست، اصولأ گفتمان اصلاح طلبی در نظامی مانند حکومت اسلامی ایران، فقط ساخته ذهن و خیال و یا به علّت نداشتن شناخت کافی افراد به الفبای ساختار شناسی حکومتها و واژه هایی مانند اپوزیسیون و رفرمیسم و شاخص های شرایطی و شاخص های رفرماتورها است، اپوزیسیون سیاسی نظام اسلامی، خارج از ساختار و خارج از پارلمان و مجلس هست، بنا بر این اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی، فقط میتواند، انحلال طلب و اپوزیسیون جایگزین باشد.

● من برای سخنرانی و یا برای بیان نظرات خود ثبت نام نکرده بودم و اصولآ قصد بحت و گفتگو را هم نداشتم، ولی در دو مورد تاریخی و دوران شناسی داشت صبر و کنترل از دستم میرفت، که یکی در مورد نامیدن "ملّتی بنام فارس" بود که کوتاه میکروفون را گرفتم و شتابان اعلام کردم که ما ملتی بنام فارس نداریم، فارس و یا پارسه فقط در رابطه با یک جغرافیا در غرب و جنوب غربی و جنوب معنی و مفهوم تاریخی و باستان شناسی دارد.
مورد دوّم، که دکتر خانم مؤذن زاده، از اقای کاظم بروجردی سخن راند، که با مخالفت مشروطه خواهان و سلطنت طلبان ( آقای دانا) قرار گرفت، متآسفانه فرصت نداشت به آنها بگویم که که رنسانس و رفرمیسم در دین مسیح از یک کشییش و روحانی بنام Thomas Münzer شروع شد، او لباس روحانی خود را بر کنار انداخت، کلیسا را بهم ریخت و آنرا خانهء فقیران و تهیدستان کرد، به آشپزخانه آنها تبدیل کرد، برعلیه استبداد سلطنتی و دینی قد بر افراشت، حتّی جنبش دهقانی را بر مبنای دامن زدن به تضاد طبقاتی بر علیه حاکمیّت سیاسی و بر علیه کلیسا راه انداخت، که در نهایت ذستگیر و شکنجه و اعدام شد. که متأسفانه در کتابها دوران آغازین رفرماسیون را فقط بنام مارتین لوتر نوشته اند، در صورتیکه رفرماتور اصلی همان Thomas Münzer میباشد. اقای بروجردی ها شاید پیرو راستین همین توماس مونستر باشند.