Skip to main content

تفریشی عزیز،

تفریشی عزیز،
آ. ائلیار

تفریشی عزیز،
در مورد «تلاش» دوستانی که تجاربی مانند شما دارند و علاقمند هستند، چه به صورت «فردی» و چه به صورت «جمعی» به جامعه ی نیازمند ایران به «پیشرفت»، در عرصه های «فرهنگ-سیاست-تشکل-تخصص و غیره» یاری کنند ، به نظر من می توانند :
- با تخصصی که دارند -در رشته های مختلف- هم به زندگی شخصی خود برسند و هم از راه تدریس و قلم به جامعه ی جهانی و ایرانی مفید واقع بشوند.
-اگر تخصص آکادمیک ندارند صاحب «سرگذشت و تجارب» اند میتوانند آنها را با «قلم» در اختیار جامعه خود بگذارند.
-می توانند «جمع» شوند سرگذشت و تاریخ خود را بررسی کنند که «چه برسرمان آمد؟ و چرا آمد؟ و چه می توان کرد؟»
این کار را در «سایت» یا «پالتاک» یا «حضوری» و غیره میتوانند انجام دهند.

-اگر هم مشکل باشد- یا مایل نباشند-می توانند « فردی» و یا «با جمع کوچک» عملا در فضای «سیاسی-فرهنگی» شرکت کنند :
و «دیدگاهها» و «پیشنهادات» خود را توسط « قلم» در اختیار نسلهای تازه و جامعه قرار بدهند. یرای مثال :
در مسایل «تبعیض-دموکراسی-رفاه و عدالت اجتماعی و غیره» پیشنهادات و دیدگاههای «امروزی رایج در جهان مدرن» را توضیح دهنذ و «روشنگری» کنند. از این طریق عملا در «رود خانه» ی جاری جامعه به سوی «جهان مدرن» که نیازمند جامعه ی ماست قرار میگیرند.
- «اتحاد» برای حرکت جامعه به سوی «آینده ی بهتر» می تواند با پیوستن به همین «رودجانه ی عملا جاری» با شرکت «فردی» یا «جمعی» آزادانه تحقق یابد. فکر میکنم هرکس که میل داشته باشد - و توان ، می تواند « روشنگر» راه آینده ی بهتر جامعه ی ما باشد. جامعه ی جهان سومی ما «سخت نیازمند» روشنگری ست. ما هنوز نتوانسته ایم مشکل «حجاب»- برابری زن و مرد- آزادی مذهب و عقیده- و هزاران مسئله دیگر از جمله «تبعیض» ، در اشکال مختلف- را حل کنیم ؛ و در فضای سیاسی-فرهنگی به « همفکری عمومی» یا «اجماع نسبی» نظری برسیم.
ما فاقد معنای «مشترک کلمه» هستیم. آزادی-برابری-دموکراسی-تبعیض-عدالت-رفاه-پیشرفت و دهها هزار واژه ی دیگر «برای مای ایرانی» -برای هر فرد ایرانی- معنای «خاصی» دارد. ما «فاقد لغت نامه ی مشترک » فرهنگی-سیاسی هستیم. نیاز هست مثل جهان مدرن در معانی واژه ها به مفهوم «مشترک نسبی» برسیم. این کار نیازمند «روشنگری» ست. این کار به« تلاش» همه افراد جامعه که میل به جلو رفتن -آسایش دارند- نیازمند است.
خصلت عمده و عقب مانده ی جامعه ماست که درتاریخ صدساله ی اخیر تنها در «دو انقلاب و چند جنبش» اتحاد «کوتاه مدت» داشتیم و بعد «پراکنده» شده ایم. ما «استعداد» داشتن «سازمان جبهه ی عمومی» برای پیشرفت جامعه ی خود نداریم. و هیچوقت هم نداشته ایم و نخواهیم داشت. اما ما «روجانه ی همیشه جاری تلاش عمومی» را داشتیم و داریم. ما در برهه های «انقلابی یا جنبشی» توانسته ایم کوتاه مدت متحد شویم. بازهم خواهیم توانست. برای عبور از موانع نیاز به «تلاش فردی یا جمعی» روشنگرانه، دموکراتیک-انسان دوستانه داریم.

- بهر صورت چه برای فرد و چه برای جمع «دنیایی کار و نیاز» هست که جامعه لازم دارد انجام شود تا شاید ما هم بتوانیم « گام هایی به جهان مدرن» نزدیک شویم. عقب ماندگیها را نفی کنیم و به جای جلو روی به عقب روی و «داعش گرایی» دچار نشویم.
چه در بعد چپ و چه در بعد راست. و چه در مذهب و چه در آزادی مذهب. و یا هر مسئله ی دیگر.

- باشد در سایه ی روشنگری این رودخانه ی همیشه جاری ، روزی برسد که وقتی : من از تبعیض حرف میزنم دیگر کسی مرا
پان ترک نخواند. یا وقتی از حق انتخاب انسان - فرد یا جمع - حرف میزنم -کسی این حق را نفی نکند.
به این حد برسند که فرد یا جمع حق انتخاب دارد- در هر چیزی که مایل است.
باشد روزی برسد که رفع تبعیض را کسی «ضد ایران و ایرانی» درک نکند. حرکات و کلمات را از دید منافع شخصی و گروهی معنی نکند -راحتی انسان و سعادت او را متوجه شود. شاید روزی برسد که همه یمان درک کنیم «همه چیز جاری ست و در تغییر»- چیز «تغییر ناپذیری وجود ندارد» تنها راحتی و آسایش و پیشرفت و آزادی انسان و انسانها مهم است.
شاید روزی برسد که ماهم تجربه کنیم آزادی وقتی معنی پیدا میکند که ببینیم مخالف ما احساس آزادی میکند.
---------
سازمان مجاهدین خلق وقتی میتواند به صورت مثبت برای جامعه سیاسی مطرح باشد که بپذیرد:
- پیوستن به سازمان و رفتن از آن «داوطلبانه» است و این کار را اعضاء و جامعه ی سیاسی «عملا تجربه» کنند.
-چه در پیوستن و چه در بیرون رفتن از سازمان باید «راحتی» همه جانبه ی عضو و فرد «اصل» باشد.
- احترام و آزادی عضو در هر حالتی حفط شود...
ادامه در پایین