Skip to main content

رازی گرامی،

رازی گرامی،
اژدر بهنام

رازی گرامی،
داشتن یک حق لزوما به معنی استفاده از آن و یا حتی به معنی درستی استفاده از آن در هر شرایطی نیست.
وقتی کنوانسیونهای بین‌المللی حق تعیین سرنوشت مردمان را می‌پذیرند و حد و حدودی هم بر آن قائل نیستند، تفسیر من از این حق، حق جدایی را نیز دربر می‌گیرد. شما ماده‌ای را در کنوانسیونهای بین‌المللی به من نشان دهید که این حق را صراحتا رد بکند. اگر هم چنین ماده‌ای موجود باشد، من به عنوان یک نفر، با آن ماده مخالفت خواهم کرد زیرا اگر واقعا سعادت مردم در جدایی باشد، جلوگیری از آن، برخلاف شأن انسانی است.
به نظر من "حق جدایی" پذیرفتنی و قابل احترام است. من این حق را برای همه می‌پذیرم. ولی با جدایی هر سانتیمتری از ایران مخالفم. نه به این دلیل که تمامیت ارضی برایم مقدس است بلکه به این دلیل خیلی ساده که جدایی هر منطقه‌ای از ایران را به زیان مردم آن منطقه و کل مردمان ایران می‌دانم و حتم دارم که

حتم دارم که در شرایط فعلی، جدایی احتمالی منطقه‌ای از ایران، از میان دریای خون خواهد گذشت. البته اگر شرایطی پیش آید که جدایی منطقه‌ای به نفع مردم آن منطقه و مردم سایر نقاط ایران باشد، مسلما جای من در صف اول مبارزه مسالمت‌آمیز این جدایی‌طلبان خواهد بود!
در موضوع فرضی شما، مشخص می‌شود که ما دو نفر اختلاف نظر داریم. شما استفاده از سلاح را مجاز می‌دانید و من مخالف استفاده از سلاح و کشتار مردم برای جلوگیری از یک عمل فرضی نابخردانه هستم.
سؤال من از آقای سنجری مشخص است. با پاسخ ایشان به این سؤال می‌توانم بفهمم که آیا ایشان هم مانند من که گویا تجزیه طلب هستم، به کنوانسیونهای سازمان ملل، به منشور جهانی حقوق بشر (با حفظ نظرات انتقادی در موارد مشخص)، به اجرای تصمیم برآمده از صندوق رای (در حین مخالفت با آن) معتقدند یا نه. آن زمان می‌توانم بدانم که با کدام نظر دارم بحث و گفتگو می‌کنم، با چه چیز آن مخالفم و با چه چیزش موافق. مسلما بدون دانستن نظرات طرف گفت و گو، بحثی هم نمی‌تواند صورت بگیرد.