Skip to main content

گویا آقای همایون سنجری

گویا آقای همایون سنجری
اژدر بهنام

گویا آقای همایون سنجری حرفهایشان را زده‌اند و دیگر نمی‌خواهند با من حرفی بزنند. و به این می‌گویند قبول مسؤلیت! به هر حال من توضیح خودم را از نوشته ایشان به خوانندگان گرامی ارائه می‌کنم.
نام من اژدر بهنام است. نظراتم را می‌توانید در همین سایت بخوانید. من در برابر آنچه که می‌نویسم مسؤل و پاسخگو هستم. نشان داده‌ام هر جا که به اشتباه خودم پی برده‌ام، صمیمانه پوزش خواسته و اشتباهم را تصحیح کرده‌ام.
ممکن است در این یا آن عرصه، با این یا آن شخص یا گروه هم نظر باشم ولی همواره خودم هستم که مسؤل آن نظرات هستم. آنچه که دیگران انجام می‌دهند، یا می‌گویند و می‌نویسند ربطی به من ندارد. من خودم هستم. با خصوصیات و تفکرات خودم. بنابراین از دوستان عزیز انتظار دارم که مرا نقد کنند. مرا با نظرات و اعمال دیگران مورد قضاوت و نقد قرار ندهند. من فعلا به حزبی، سازمانی، گروهی، دسته‌ای تعلق ندارم.

اینکه در ایران‌گلوبال چه مقالاتی منتشر می‌شوند و کامنت نویسان چه برخوردی با آنها می‌کنند، چه ربطی به من دارد؟ لطفا کامنتها و مقالات مرا نقد کنید. من در برابر آنها مسؤلم.
آیا من تا به حال جایی سخنی از "ستم فارس ها بر دیگر ملل ساکن ایران" نوشته یا گفته‌ام و یا ادعای "نسل کشی" کرده‌ام؟
آقای سنجری از دوستان من حرف می‌زنند! ولی این دوستان را به من هم نشان نمی‌دهند. ایشان از "هم اندیشان" من حرف می‌زنند. ولی آنها را به من نشان نمی‌دهند!
می‌نویسند: "شما.... خود را مخالف تجزیه نشان می‌دهید" واقعیت این نیست! من خودم را مخالف تجزیه نشان نمی‌دهم. من همانگونه که بارها نوشته‌ام، مخالف تجزیه هستم. و ادامه می‌دهند: "اما ، حیرتا ! .... شما هم عیناً ، همان حرف‌هایی را می‌زنید که بی‌وقفه از تجزیه طلب‌ها می‌شنویم! " اما نمی‌گویند که این حرفها کدامند! آیا من مانند "تجزیه طلبها" می‌گویم که ما می‌خواهیم جدا شویم؟ می‌گویم که تنها راه ما "استقلال" است؟ می‌گویم که زبان فارسی عامل بدبختی ماست؟ از رژیم فارس حرف می‌زنم؟ از ملت فارس می‌نویسم؟ متاسفانه یک نمونه از این حرفها را به من نشان نمی‌دهند. به نظر من اشکال در آنجاست که ایشان قادر به تفاوت گذاشتن بین حق انسانها و استفاده از آن حق نیستند.
ایشان راجع به کار آقای لوایی صحبت می‌کنند و ایشان را دوست و همفکر من قلمداد می‌کنند. آخر کار آقای لوایی چه ربطی به من دارد؟ من نه آقای لوایی را تا به حال دیده‌ام، نه یک کلمه با ایشان حرف زده‌ام، نه ایشان را می‌شناسم و نه با نظرات جدایی‌خواهانه ایشان توافقی دارم. تنها نقطه مشترک فکری من و ایشان می‌تواند، تا اندازه‌ای و نه تماما، درباره وجود تبعیض در ایران و حق هر انسانی در آموزش به زبان مادریش باشد. اگر آقای سنجری همفکری دیگری از من و ایشان سراغ دارند، ممنون می‌شدم اگر مرا روشن می‌کردند.
نزدیک به نصف مقاله آقای سنجری گرامی مربوط به "دوستان" من است. "دوستان"ی که من نه آنها را می‌شناسم و نه سابقه دوستی با آنها دارم و نه با بسیاری از نظراتشان موافقم. آیا بهتر نبود که در این باره با خود این "دوستان" صحبت می‌کردند و نه با من!
ایشان بحث حاکمیت ملی را خیلی ساده و سطحی گرفته‌اند. می‌توان بحثی مستقل در این باره داشت که از حوصله یک کامنت خارج است.
من می پرسم: " آیا بی بی سی در امور داخلی ایران مداخله کرده است؟ آیا گذاشتن تریبونی....." و ایشان بجای اینکه نشان دهند بر اساس کدام میثاق بین‌المللی، این کار بی بی سی دخالت در امور داخلی ایران است، مرا متهم به دفاع از بریتانیا می‌کنند و لیستی از دخالت‌های آن در ایران می‌آورند. آیا ایشان می‌توانند این دفاع مرا از بریتانیا نشان دهند؟ آیا اینکه بریتانیا در هزاران مورد در امور داخلی ایران دخالت کرده، دلیل مداخله‌گرانه بودن برنامه پرگار است؟ چرا ایشان به مورد مشخص مورد بحث نمی‌پردازند؟ آیا فکر می‌کنند که اگر این کار بی بی سی، بر اساس قوانین بین‌المللی، دخالت در امور داخلی ایران به حساب می‌آمد، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ساکت می‌نشست و اعتراض نمی‌کرد؟
متاسفانه ایشان در مورد من غیب گویی می‌کنید. آیا تا به حال، جز مصاحبه‌ای با کیانوش توکلی درباره سایت خودم، مصاحبه دیگری از من دیده و یا شنیده‌اند؟ آیا ایشان خبر دارند که از من به مصاحبه دعوت شده یا نشده؟ که آیا من انجام مصاحبه‌ای را رد یا قبول کرده‌ام؟ چطور این غیب‌گویی را می‌کنند که من می‌خواهم دل گردانندگان بی بی سی را به دست آورم؟ باور کنید غیب‌گویی و قضاوت بی اساس، در جامعه مدنی جایی ندارد!
اینکه آقای بهزاد کریمی گفته‌اند که تمامیت ارضی مقدس نیست، باعث خوشحالی من است. من اولین بار صراحتا در سال 1388 و بارها پس از آن این را نوشته‌ام. این باور من است. ایشان یا هر کس دیگری
ادامه در کامنت بعدی...