Skip to main content

از اینکه ایشچی عزیز، مسئله چپ

از اینکه ایشچی عزیز، مسئله چپ
آ. ائلیار

از اینکه ایشچی عزیز، مسئله چپ را در مقالات مختلف اش تحلیل کرده ، لازم میدانم از زحمتهایش قدردانی کنم. همه اینها نشانگر
دل شیفته ی اوست برای آزادی و سعادت مردمان مختلف ایران- ازجمله خودمان. در نوشته ی حاضر نیز کوشیده مشکلات را پیدا کند تا شاید روزنه ی امیدی پیدا شود. اما وضع را خراب تر از پیش یافته است.
من ضمن احترام به نظریات ایشان تحلیل دیگری از موضوع دارم که اینجا کوتاه اشاره میکنم و گاها نیز در نوشته هایم به آنها پرداخته ام:
1- من به درون چپ ایران نمی توانم با دید «خرابکار - درستکار» یا ستون پنجمی نگاه کنم.
نه هیچ گروه و نظری در چپ ایران خرابکار و ستون پنجم نیست. این تضاد و تفاوتها همه پایه ی «تئوریک و پایگاه اجتماعی» دارند و یک چیز طبیعی ست. در کل «برداشتها و مشی های» گوناگون در مورد جامعه ی ماست. این چیزها بوده و خواهند بود.

2- ساختن تشکل بزرگ اگر متد اش درست نباشد شکست میخورد. همان طور که آب یک کاسه ی برزگ را در فنجان کوچک نتوان گنجاند-چپ ایران یا بخشی مهمی از آنرا نیز نمی توان در یک سازمان گرد آورد. خطای قدم اول بود و هست. من به موقع اش گفته ام که چپ مورد نظر نمی تواند در یک سازمان گرد آید و اگر هم گرد آید بعد از مدتی پراکنده میشود. ظرف لازم «جبهه ی چپ» بود نه «سازمان وحدت چپ». این تفکر و تز با واقعیت چپ مورد نظر در تضاد بود و هست. و شکست اش قطعی ست.

3- جبهه ی چپ آن ظرفی بود که می توانست تضادها و تفاوتها را بسیار کاهش دهد. بعد از جبهه در پروسه ی یک مبارزه ی چندین ساله شاید امکان پیدا میشد که برخی گروهها وحدت ایجاد کنند.

4- جامعه ما گروه ساز است نه اتحاد ساز. ما مردمان «بسته» ایم نه «باز» . باید ظرفی بزرگ باشد که خیلی ها را دربرگیرد وبا
«حفظ آزادی عمل» . نخست لازم بود «جبهه ی عملی چپ» تشکیل شود. بعد اگر تست جواب داد «شکل سازمانی جبهه» را. کسانی که نتوانند این قدمها را بردارند وحدت نمی یابند.
--------
5-بخش بزرگی از چپ سراسری دارای رگه ی «کم و بیش ناسیونالیسم فارسی» ست. و این خصلت ریشه ی تاریخی دارد و تازه نیست. لازم است از این رگه ی ناسیونالیستی الوداع گوید.
-------

6- چپ آذربایجان می تواند جبهه ی ( ائتلاف) عملی خود را تشکیل دهد . فکر درستی ست. ولی این چپ نمی تواند دید بسته ی «ناسیونالیستی» داشته باشد. چپ در عین حال که می تواند برای آذربایجان بکوشد ولی نمی تواند سعادت مردمان ایران را جدا از رهایی و سعادت خود بداند. چپ دید بسته ندارد. دید آن باز است. چون دنیای واقعیت بسته نیست و جهایی ست.
چپ ناسیونالیستی با چپ دموکرات نمی تواند وحدت ایجاد کند. و حتی جبهه تشکیل دهد.
مشکل ناسیونالیسم باید طی دیالوگ حل شود تا بتوان قدمهای مثبت عملی برداشت. این ائتلاف یا عدم ائتلاف بستگی به ماهیت ناسیونالیسم موجود دارد که در حد «واکنش به تبعیص» باشد با افراطی و کور.

---------
7- اما همه ی گروههای آذربایجانی از «راست و چپ» می توانند در مورد خواسته های عمومی «رفع تبعیض» عمومی خلق آذربایجان «جبهه ی عملی رفع تبعیض و ستم» یا «ائتلافی» را تشکیل دهند. که خواست عمومی است. این موضوع را در گذشته نیز مطرح کرده ام. اینان می توانند در چند اصل عمومی عملا و نه سازمانی متحد شود. و در همان موارد عمومی مشترکا واکنش نشان دهند.

8- جبهه ی عملی رفع ستم ملی (ائتلاف)- جبهه ی عملی چپ آذربایجان(ائتلاف) دو گام عملی ست که میشود برداشت. و به نفع آذربایجان حتی به نفع دگر خلقهای تحت ستم و تبعیض است.

9- دوستان زیادی از آذربایجانیها شخصیتهای شناخته شده ای هستند که می توانند در این راه عملا گام بردارند. دیگران هم میتوانند یاری نمایند.