مسؤول گرامی کامنت ها، از شما برای کامنتی که در پیوند با دیدگاه من نوشتید سپاسگزارم.
1 ـ آنچه در کامنت بالا آوردم دیدگاه شخصی من درباره ی شیوه ی انتشار کامنت هاست و روشن است که انتظار ندارم که شما همه ی آنها را بپذیرید.
2 ـ ملاک های عدم انتشار کامنت به دید من باید تا جای امکان ملاک های عینی (ابژکتیو) باشند، نه ملاک های فردی (سوبژکتیو) که قابل تفسیر و تابع سلیقه ی فردی هستند. برای نمونه ملاک "توهین آمیز بودن" بسیار عینی تر است از ملاک هایی چون " مسموم کردن جو"، " آزار دهنده بودن"، " جو سازی"، "انحراف بحث" و مانند اینها که ملاک هایی بسیار کشدار و قابل تفسیر از سوی هر شخص می باشند. برای نمونه با ملاک "مسموم کردن جو" در واقع این اختیار مطلق به بررسی کننده داده می شود که هر کامنت و هر جمله یا واژه ای از آن را به میل خود "مسموم کننده ی جو" تشخیص داده، سانسور کند و از سویی هر کامنت براستی
3 ـ اینکه شما در توهین آمیز بودن واژه های " آلت دست و یا مامور و معذور" نسبت به نویسنده ی یک مقاله تردید کرده، آنها را توهین غیر مستقیم نامیده اید، به دید من جای تردید ندارد و انتساب این صفات بیگمان توهین است، زیرا نسبتی برابر با مزدوری برای امری غیر اخلاقی را افاده می نمایند.
4 ـ درباره ی اصطلاحات "پان فارس" و "پان ترک" نوشته اید که حتی المقدور منتشر نمی شوند " مگر آنجایی که واقعا جنبه نظری دارند". این "حتی المقدور" و "مگر آنجایی که واقعا جنبه نظری دارند" شرط هایی کاملاً فردی و سلیقه ای هستند که به شخص مسؤول اختیار مطلق اعمال میل شخصی می دهند.
5 ـ مشکلاتی را که درباره ی نقطه چین کردن واژه های توهین آمیز و انتشار بقیه ی کامنت نوشتید می پذیرم. مسلماً خواندن دقیق تک تک کامنت ها و حذف واژه های توهین آمیز و انتشار بقیه ی کامنت زحمت و زمان می برد. آسان تر آن است که به محض دیدن یک توهین تمام کامنت را حذف و از زحمت بررسی بقیه خلاص شد. اما جنبه ی دیگر این قضیه احترام به خوانندگان و کوشش در بازتاب دادن دیدگاه ها تا جای امکان است. حیف است که کاربری که زحمت کشیده و یادداشتی تنظیم کرده به صرف یک اشتباه به کلی از بازتاب یافتن دیدگاهش محروم شود و دیگر خوانندگان نیز از دیدن نظر او باز بمانند.
6 ـ به دید من یک رسانه ی آزادمنش باید در برابر دیدگاه های کاربران خود تا جای امکان بردبار بوده، از ارسال این دیدگاه ها استقبال کند. هر جا که تضادی میان "آزادی" و "بی نظمی" به نظر رسد، باید این تضاد را تا جای امکان به سود "آزادی" حل کرد.