Skip to main content

متاسفانه مثل اینکه شما

متاسفانه مثل اینکه شما
Anonymous

متاسفانه مثل اینکه شما عادتهای بدی دارید که قادر به اصلاح آنها هم نیستید. قبلا من را به ساده اندیشی متهم کردید و قضیه ائتلاف برای تغییر قانون اساسی را پیش کشیدید. بعد که جواب لازم را گرفتید و جوابی هم برای دادن ندارید، غیر مسئولانه به جلو فرار می کنید. این یک عادت بد. عادت بد دوم شما این است که گویا به جای خواندن آنچه نویسنده نوشته است تلاش دارید تا آنچه ننوشته است را بخوانید. لذا حرفهایی می زنید کاملا خارج از موضوع و بی ربط به نظرات طرف بحثتان. آن آقایی هم که موضوع را به ارمنستان و زبان مادری و آسمان و ریسمان می چسباند، مثل اینکه همین عادت شما را دارد . عادت بد سوم شما اینکه گویا قادر نیستید در یک جو محترمانه بحثی را به پیش ببرید.

سطحی و ساده اندیشانه که نه، از سر ناآگاهی و بیخبری از ابتدایی ترین مسائل، موضوع ائتلاف با دو حزب دیگر (م.ه.پ و ج.ه.پ) برای تغییر قانون اساسی ترکیه را مطرح کردید و گفتید که آک پارتی نیاز به آرای ه.د.پ ندارد. جواب لازم را وقتی گرفتید، به جای توضیح یا اصلاح آنچه گفته اید از پیش خود حرفهایی که هیچ ربطی به من ندارد در می آورید و باز من را ساده اندیش و سطحی می خوانید. اگر قصد فحش دادن دارید که بفرمایید؛ اما این طرز بحث کردن نیست. راجع به این چیزهایی هم که نوشته اید، البته من حرف زیادی برای گفتن ندارم چون اصولا ارتباطی با مطلب من ندارد. لیکن چند جمله ای می نویسم به امید اینکه اگر بحث ادامه داشته باشد، منبعد بحثی سازنده و با نقد آرای طرف مقابل باشد (مثل آن کاری که آقای مین ائللی انجام میدهند) نه با نسبت دادن چیزهای بیربط به نویسنده و بعد نقد آنها:
راجع به دولت – ملتی که آتاتورک بنیاد گذاشته و این قبیل چیزها: کار همین دولت – ملت امروز به جایی کشیده که رئیس جمهور منتخب با آرای مستقیمش می رود اندونزی و از آنجا هم می رود مسجد و می گوید که «درد ما فقط اسلام است و اسلام است و اسلام است. من اجازه نخواهم داد سایه ای بر روی اسلام بیاندازند. امکان ندارد قبول کنم.» (روزنامه حریت، اول آگوست، صفحه 20). (یادش به خیر، آدم یاد امام راحل و اسلام عزیز گفتنهایش می افتد!). ضمنا چند تایی بد وبیراه هم نثار آته ایستها کرده بود. سخن در این مورد فراوان است. قبلا در جریان انتخابات هم به یک آخوندی مرسدس ضد گلوله داده بود و وقتی انتقاد کرده بودند به این کارش، گفته بود که اگر لازم باشد هواپیما هم می دهم! باز هم می شود دهها مورد از این شاهکارهایش را ردیف کرد.
حالا اگر شما قبول دارید که درد آتاتورک فقط اسلام بود و اسلام بود و اسلام بود، که حرفی نیست و ترکیه در مسیر صحیح است. ولی اگر قبول ندارید، آن وقت جا دارد به این فکر بیفتید که سکولاریسم ترکیه آیا از مسیرش منحرف شده یا نه و اگر منحرف شده، دارد به کدامین سمت و سو می رود. آیا این حرفها به عروج منجر می شود یا به سقوط؟
برای اینکه موضوع از حالت احساسی خارج شود، اجازه دهید از ترکیه خارج شویم. مثلا آمریکا را در نظر بگیریم. از نظر شما یک پاتریوت آمریکایی چه کسی است؟ آن یانکی تگزاسی که پرچم آمریکا را از در و دیوار خانه اش آویزان می کند و به امثال دیک چنی رای می دهد یا امثال ادوارد اسنودن که به خیانت متهم می شوند؟ پاسخ به این پرسش خیلی چیزها را روشن می کند. از نظر من ادوارد اسنودن آمریکا دوست واقعی است چرا که خطراتی را که دموکراسی آمریکا را تهدید میکند تشخیص داد و باقبول هزینه ای گزاف به مقابله با آن برخاست. خطر چه بود؟ خطر تمرکز قدرت و تحدید دموکراسی و آزادیهای شخصی بود که می تواند به سقوط جامعه ای مثل آمریکا با آن سنت دموکراسی بیانجامد؛ ترکیه که جای خود دارد. حالا فکر می کنید اردوغان دنبال چیست؟ به نظر بسیاری از روشنفکران ترکیه، به دنبال قدرت بیشتر و بیشتر. و این چیزی است که جامعه ترکیه را تهدید می کند همچنانکه خطرات مشابهی جوامعی مثل آمریکا و کشورهای اروپایی را تهدید می کنند. به همین سبب عده ای پیدا می شوند مثل جولیان آسانژ یا اسنودن یا روزنامه نگاران شارلی ابدو یا روزنامه جمهوریت که با قبول خطر واکنش خشن و انتقام جویانه سیستم، با تمرکز قدرت مبارزه می کنند. تمرکز قدرت قادر است هر جامعه ای را به حال و روز ایران در بیاورد و مخربتر از هر ارتشی در جهان عمل بکند.
بقیه در کامنت بعد...