Skip to main content

بسیار عالی بود متشکرم .ولی

بسیار عالی بود متشکرم .ولی
Anonymous

بسیار عالی بود متشکرم .ولی باید اضافه کرد که در نزد حافظ شاه / و شیخ بی وطن یکی نیستند. رنج حافظ بیشتر از سوی شیخ و دین است و نه دستگاه سلطنت.شاه و شیخ هر گز یکی نبودند و ترکیب زشت شاه و شیخ پس از شکست چپها در سال 57 بوسیله توده ای ها بر سرزبانها افتاد.ما دراین شعر حافظ ..به صدق گوش که خورشید زاید از نفست /که از دروغ سیه گشت صبح نخست / به دروغ گوئی محمد که از اغاز دروغ میگفت پی میبریم.حافظ تنها نقاش گلامی روزگار ماست که هر بیت ان دنیائی از اعجاب و تیزبینی را در درون خود انباشته است.ما متاسفانه از حافظ وهشدارها و اشارات وی چیزی درک نکردیم و چهره پلید یک مسلمان ادم کش را در ماه دیدیم ویا یک ناجی ضد غربی و فالگیری برای بدبختی های خود میدانیم.وقتی حافظ از شراب ترس محتسب خورده سخن میگوید معنای ان چیزی جز شلاق و ممنوع شدن شراب نبود .

ما در امتحان حافظ شناسی رفوزه شدیم و نه بیشتر .